معاني و مفاهيم واژه فرقه - تاريخچه شكلگيري گروههاي ضد فرقه
در سال 1970 بعد از تولد جنبش (Anti Cult) در آمریکا و سپس در اروپا ، برخی از مسئولین شهری و کشیشان و خاخام ها و حقوقدانان و افراد غیر روحانی مخالف فرقه گرایی به صفوف این جنبش پیوستند.
در ابتدا جنبش ضد فرقه (Anti Cult) برخی از اعضای پروتستانهای انجیلی را به خود جذب کرد سپس کشیشانی از کلیسای کاتولیک و ارتدکس به آنها پیوستند که با میدان نبرد بر ضد فرقه گرایی آشنایی کامل داشتند.
یک محقق دینی مذهبی به نام جی گوردون توضیح می دهد که در کتاب دانشنامه فرقه های آمریکا آورده است نباید آزادی های ظاهری دینی و مذهبی دور انداخته شود چون این گونه ممانعتها باعث تکثر فرقه گرایی و ایجاد جوامع مخفی میگردد ، او همچنین اظهار میدارد فرقه ها اصولا خواهان به اشتراک گذاشتن یک یا چند تنوع از ویژگی های بسیار مخرب هستند و باید جلوی این گونه موارد گرفته شود.
آشوب اجتماعي دهه 1960 و تجربه سبک هاي زندگي جايگزين به افزايش شديد عضويت در فرقه هاي ديني جديد کمک کرد. سبک زندگي اشتراکي که به وسيله ي اديان جايگزين تمرين شد ، بسياري از جواناني را که به دنبال بازسازي جامعه بودند را به خود جذب نمود. حوادث خشونت آمیز چند فرقه در مزارع اشتراکی در دهه 1990 و رسواييهای اخلاقی و سوء استفاده از کودکان ، نوجوانان و جوانان باعث گردید در سراسر آمریکا بر ضد این فرقه ها ، گروه هایی ضد فرقه ای تشکیل شود.
آشکار شدن اينگونه اعمال ضد اجتماعی و ضد دینی و نظاير آن در اواسط دهه 1970منجر به تأسيس جنبش ضد فرقه اي در آمريکاي شمالي ، اروپاي غربي و کانادا گرديد.
بعد از این حوادث پدران و مادران بیشتری به جنبش ضد فرقه ملحق شدند ، از طرفی برخی از روانشناسان و وکلا و قضات نیز به این جنبش پیوستند و کنگره آمریکا را برای تصویب قوانین ضد فرقه مجاب نمودند.
این جنبش ضد فرقه که تا کنون اسمی نداشت و فقط به جنبش (anti cult) معروف بود پس از رای گیری از اکثریت اعضاء در سال 1982 نام بنیاد خانواده آمریکایی را بر روی جنبش خود نهاد و بلافاصله بیانیه ای صادر نمود. در این بیانیه گفته شد ما حرکات و رفتارهای فرقه های مخرب را می شناسیم و برای این که عموم مردم از رفتارهای ضد اجتماعی فرقه های مخرب آگاه شوند جزوه ها و کتابهایی را چاپ و منتشر می کنیم و در ادامه از گنگره خواسته شد که با وضع قوانین ضد فرقه های مخرب جلوی تشکیل این گونه اجتماعات گرفته شود.
در یکی از تیتراژ های این بنیاد آمده بود یک فرقه مخرب گروهی است که مرتکب سوء استفاده های جسمی و روانی و خسارات مالی به اعضاء خود می شود و در برخی موارد باعث مرگ اعضاء عضو میگردد.
در بند دیگری آمده بود یک فرقه مخرب ادعا می کند که دارای قدرت متعالی (از خداوند) است و ماموریت الهی برای نجات بشریت دارد و با این ادعا دست به اعمال خشونت آمیز بر علیه نژاد ، جامعه یا نوع بشریت می زند.
در بند دیگر آمده بود فرقه های مخرب با پوشش درستکاری دست به شستشوی مغذی میزنند و با تکنیکهای پیچیده کنترل ذهن اعضاء را وفادار و مطیع و فرمانبردار می سازند بطوری که اراده فردی یک انسان از او سلب شده و مسخ رهبر یا رهبران فرقه می گردد. این گونه فرقه ها آسیب های روانی و اجتماعی و مالی زیادی را به خانواده ها و جامعه تحمیل می کنند.
گروه ضد فرقه دیگری نیز به موازات گروه بنیاد خانواده آمریکایی تاسیس شد. در اوايل دهه 1980 گروه هاي متشکل از والدين در چيزي که به شبکه فرقه آگاهي معروف گرديد، ترکيب شدند. پس از خودکشي دستجمعي در جونزتاون ، محاکم دادرسي پارلماني برعليه پديده فرقه هاي ديني جديد، در واشينگتن دي.سي منعقد گرديد. دولت هاي ديگر نيز محاکم دادرسي تشکيل دادند که درآنها اعضاي سابق فرقه و والدين شان برعليه عضويت در فرقه شهادت دادند .به خاطر خطرات بالقوه اي که در عضويت در فرقه وجود دارد ، براي رهايي فرزندانشان از گروه، معتقد به مداخله ي زورمندانه بودند .فرزندان ،گاهي برخلاف ميل خود ربوده وزنداني شدند.
با درز کردن اخباری از درون فرقه ها به اجتماع مانند : متحد الشکل شدن اعضا از روي صداقت و وفاداري و نظم و ادبي که گروه از آنها مي خواست ، زنگ خطر را به صدا درآورد .گروه ممکن بود از آنها بخواهد که لباسهايي عجيب و غريب بپوشند ، رژيم غذايي غير معمول يا سختي را پيش بگيرند ، و در مواقعي خاص موسيقي عبادي اجراء کرده يا مراقبه داشته باشند ، يا نام جديدي براي خود انتخاب کنند. برخي از گروه ها از اعضا مي خواستند که در اجتماعاتي منزوي بسر برند ، رهبران گروه به اعضا ممنوع شده يا آنها که عضويت شان خاتمه يافته بود دستور می داد با اعضاي خانواده زندگي کنند تا به هر ترتیب برای فرقه تبلیغ نمایند.
البته از دیدگاه پژوهشگران بر طبق نظر سنجی ها بیشتر فرقه های مخرب از دید عموم مردم جامعه به این دلیل مخرب شناخته می شوند که منحرف ، بدعت گذار ، استثمارگر ، دیکتاتور و قدرت طلب هستند. برخی هم معتقدند آنها شستشوی مغذی میدهند و افکار و در نتیجه زندگی انسانها را کنترل می کنند و فرد را برده خود می سازند. برخی هم معتقدند که عضویت در فرقه ها کفرآمیز و ضد الهی است.
در سال 1988 لانگ وان در کتاب شناخت فرقه ها نوشت : پدران و مادران باید تعریف فرقه های مخرب را بدانند ، فرقه مخرب به فرقه ای میگویند که تمایل شدید به استفاده های غیر اخلاقی از افراد و استخدام آنها به عنوان برده با استفاده از شستشوی مغذی و کنترل افکار و احساسات برای پیشبرد اهداف رهبر فرقه دارد.
اکثر فرقه ها درست است که نگرانی های مذهبی و اعتقادی به وجود می آورند ولی فقط به اینجا منتهی نمی شود بلکه برخی از آنها می توانند نگرانی های سیاسی ، تجاری ، امنیتی ، نژادی را نیز ایجاد کنند.
برخي از فرقه هاي ديني جديد يا اديان جايگزين ، آشکارا خطرناکند. آنها به خشونت يا فعاليت ضد اجتماعي يا به قرارگرفتن اعضاي خود در معرض خطر فيزيکي دامن مي زنند. تعدادي اندک، اعضا را با خود کشي دستجمعي به کام مرگ فرستادند يا از خشونت ، شامل قتل عليه آدم هايي بيرون از فرقه ،حمايت کردند. جامعه شناسان تذکار ميدهند که گرچه فرقه هاي خشونت گرا توجه رسانه هارا زياد به خود جلب ميکنند ولي آنها تنها اقليت کوچکي از اديان جايگزين را شامل ميشوند.
بنظر می رسد در هر جامعه ای یک بنیاد ضد فرقه و قوانین حقوقی و جزایی ضد فرقه لازم می باشد.
در آمریکا تب مبارزه با ادیان جدید و فرقه ها به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی فروکش کرده ولی در اروپا هنوز کشورهای فرانسه ، آلمان ، انگلستان ، دانمارک ، ایتالیا ، اسپانیا کليساهاي علم آئيني ، شاهدان يهوه ، کليساي اتحاد ، مورمون و برانهامیستها و ... را به عنوان دين یا مذهب به رسميت نمي شناسند. هرچند که در این کشورها فعالیتهای محدودی دارند. بطور مثال کشور فرانسه در قوانین ضد فرقه ای که توسط پارلمان فرانسه به تصویب رسیده است فعالیت تعداد 189 فرقه را در خاک فرانسه ممنوع علان نموده و آنها را به عنوان فرقه های خطرناک و یا مخرب در قوانین مصوب ضد فرقه ای خود نام برده.
تا کنون تعاریف مختلفی از اصطلاح فرقه ارائه داده شد. در وهله اول، جامعه شناسان درخواست طبقه بندی بر اساس معنای توصیفی از عملکرد فرقه با توجه به نام فرقه را ارائه دادند بطوریکه نشان بدهد این فرقه خوب است یا بد می باشد.
سازمانهای انجیلی (countercult) (مبارزه با فرقه) در تعاریف خود در مورد فرقه چنین شرح دادند: فرقه های منحرف به فرقه هایی میگویند که از آموزه های اساسی کتاب مقدس فاصله گرفته و بدعت و آموزه های کفرآمیز را وارد کلیسا میکنند.
برخی از جامعه شناسان انجیلی فرقه را اینگونه تعریف نموده اند: به عقاید مذهبی بدعت گذارانه یک یا چند شخص که منجر به تشکیل یک گروه میگردد را فرقه میگویند.
بطور کلی کلمه فرقه بار معنایی تحقیر آمیز و مخرب دارد به همین دلیل میباشد که فرقه ها بجای استفاده از کلمه فرقه از کلمات دیگری چون گروه ، شاخه ، دسته ، هیئت ، سازمان ، انجمن ، بنیاد و کلیسا ... برای معرفی خود استفاده می نمایند.
بطور کلی این یک واقعیت است که تا کنون یک تعریف جهانی درباره معنای فرقه وجود ندارد.
برای نوشتن این مقاله تحقیقی وقت زيادي صرف گردیده ، استفاده از این متن به شرط ذکر منبع مانعی ندارد.
در این وبگاه به بیش از هفت هزار جنبش نوپدید دینی و فرقه های مسیحیت و تاریخ کلیسا و الاهیات مسیحی به طور جامع و دقیق پرداخته خواهد شد. با ارائه نظرات خود در هر چه بیشتر پر بار شدن و رفع نقاط ضعف این وبگاه را یاری بفرمایید.
منتظر توضيحات و مستندات به طور منفرد براي هر يك از فرقه ها باشيد.
خدا به شما برکت دهد . sam ronik
Deep Christians رؤسای فرقه زمانی می توانند یک شخص را جذب کنند که با او در تماس باشند.
اکثراً اینها به طور پنهانی با افراد ارتباط برقرار می کنند تا با سخن وری خود آنها را جذب کنند .
اعضای این فرقه می دانند که اگر علنی فعالیت کنند مؤفق نخواهند بود .
معمولا از طریق احساسات وارد می شوند .
Cults Inourmidst بله همينطوره ديپ گرامي ، اين روش يكي از روشهايي هست كه از طريق كنترل ذهن و شستشوي مغذي بر روز فرد هدف يا بهتر بگم فرد انتخاب شده اجرا ميشه ، و اين اجرا ميتونه در محفلي بطور خصوصي باشه يا از طريق اينترنت بصورت چت يا پيامهاي خصوصي كه فقط فرد مورد نظر رو هدف قرار بده ، چون اگر در جمع مطرح بشه يك مقاومت ذهني ايجاد ميشه و اينطوري نمي تونن سناريو خودشون رو پياده كنند
Deep Christians خیلی جالبه که روند جذب فرقه برانهامیست هم همین گونه می باشد
Ramtin Kamyar كولت عزيز ، برانهاميستها با اين كه ميدانند در اشتباه هستند ، باز هم دست از دو روي برنمي دارند ، چون نميخواهند كه به كلام جلال بدهند اين افراد فقط در فكر ..... خودشانند
Joel Sedighi Khavidak برانهام پرست ها ! مخصوصا جیزز اونلی ها ، کسانی که خود را کلیسای ایران می نامند ، کلیسای متحد پنطیکاستی و .... مخصوصا اسم میبرم چون این آقایان مانند گرگ وحشی به همه میپرند و از هر حیووان وحشی ، درنده ترند ، نو ایمان و بالغ و کشیش و خادم و .... هیچ فرقی براشون نمیکنه . اینان میگویند بر تمامیت کتاب مقدس اعتقاد دارند ! جیزز اونلی نیستند ! برانهامیست نیستند ! اصلا مسیحیت ناب محمدی که در اشعار حضرت َ اَمام!!!!!!!!!!! از اون یاد شده اینا هستند . دم به دقیقه اعلام برائت از این و اون میکنن . از همه چیز و همه کس اعلام برائت میکنن و فضای یوتوب بیچاره را بناحق ! اشغال کرده ! مانند خدایشان برنهام افاضات تراوش میکنند . نه شتر هستند که سواری بدند ! نه مرغ هستند که تخم بگذارند ! هیچی نیستند اما در عین حال تمام موعظاتشان را از نوارهای برانهام تهیه میکنند ! برانهام را خدا نمیدانند ! واقعا نمیدانند !!
Armiya Poorang سوء استفاده های جسمی و روانی و خسارات مالی - بدعت - همه اینها برادر چیزی هست که در برانهامیست ها ما می بینیم بابت متنی که تهیه کردید و برای اون زحمت کشیدید ممنونم
Ayyoub Sizani فرقه کاذب برانهام = تفرقه = نفاق = دروغ = افترا = ناسزا = شیطان = افعی زاده = داودنجات ثابت = خانجانی ها = برادران ( خ) راد = .....
در سال 1970 بعد از تولد جنبش (Anti Cult) در آمریکا و سپس در اروپا ، برخی از مسئولین شهری و کشیشان و خاخام ها و حقوقدانان و افراد غیر روحانی مخالف فرقه گرایی به صفوف این جنبش پیوستند.
در ابتدا جنبش ضد فرقه (Anti Cult) برخی از اعضای پروتستانهای انجیلی را به خود جذب کرد سپس کشیشانی از کلیسای کاتولیک و ارتدکس به آنها پیوستند که با میدان نبرد بر ضد فرقه گرایی آشنایی کامل داشتند.
یک محقق دینی مذهبی به نام جی گوردون توضیح می دهد که در کتاب دانشنامه فرقه های آمریکا آورده است نباید آزادی های ظاهری دینی و مذهبی دور انداخته شود چون این گونه ممانعتها باعث تکثر فرقه گرایی و ایجاد جوامع مخفی میگردد ، او همچنین اظهار میدارد فرقه ها اصولا خواهان به اشتراک گذاشتن یک یا چند تنوع از ویژگی های بسیار مخرب هستند و باید جلوی این گونه موارد گرفته شود.
آشوب اجتماعي دهه 1960 و تجربه سبک هاي زندگي جايگزين به افزايش شديد عضويت در فرقه هاي ديني جديد کمک کرد. سبک زندگي اشتراکي که به وسيله ي اديان جايگزين تمرين شد ، بسياري از جواناني را که به دنبال بازسازي جامعه بودند را به خود جذب نمود. حوادث خشونت آمیز چند فرقه در مزارع اشتراکی در دهه 1990 و رسواييهای اخلاقی و سوء استفاده از کودکان ، نوجوانان و جوانان باعث گردید در سراسر آمریکا بر ضد این فرقه ها ، گروه هایی ضد فرقه ای تشکیل شود.
آشکار شدن اينگونه اعمال ضد اجتماعی و ضد دینی و نظاير آن در اواسط دهه 1970منجر به تأسيس جنبش ضد فرقه اي در آمريکاي شمالي ، اروپاي غربي و کانادا گرديد.
بعد از این حوادث پدران و مادران بیشتری به جنبش ضد فرقه ملحق شدند ، از طرفی برخی از روانشناسان و وکلا و قضات نیز به این جنبش پیوستند و کنگره آمریکا را برای تصویب قوانین ضد فرقه مجاب نمودند.
این جنبش ضد فرقه که تا کنون اسمی نداشت و فقط به جنبش (anti cult) معروف بود پس از رای گیری از اکثریت اعضاء در سال 1982 نام بنیاد خانواده آمریکایی را بر روی جنبش خود نهاد و بلافاصله بیانیه ای صادر نمود. در این بیانیه گفته شد ما حرکات و رفتارهای فرقه های مخرب را می شناسیم و برای این که عموم مردم از رفتارهای ضد اجتماعی فرقه های مخرب آگاه شوند جزوه ها و کتابهایی را چاپ و منتشر می کنیم و در ادامه از گنگره خواسته شد که با وضع قوانین ضد فرقه های مخرب جلوی تشکیل این گونه اجتماعات گرفته شود.
در یکی از تیتراژ های این بنیاد آمده بود یک فرقه مخرب گروهی است که مرتکب سوء استفاده های جسمی و روانی و خسارات مالی به اعضاء خود می شود و در برخی موارد باعث مرگ اعضاء عضو میگردد.
در بند دیگری آمده بود یک فرقه مخرب ادعا می کند که دارای قدرت متعالی (از خداوند) است و ماموریت الهی برای نجات بشریت دارد و با این ادعا دست به اعمال خشونت آمیز بر علیه نژاد ، جامعه یا نوع بشریت می زند.
در بند دیگر آمده بود فرقه های مخرب با پوشش درستکاری دست به شستشوی مغذی میزنند و با تکنیکهای پیچیده کنترل ذهن اعضاء را وفادار و مطیع و فرمانبردار می سازند بطوری که اراده فردی یک انسان از او سلب شده و مسخ رهبر یا رهبران فرقه می گردد. این گونه فرقه ها آسیب های روانی و اجتماعی و مالی زیادی را به خانواده ها و جامعه تحمیل می کنند.
گروه ضد فرقه دیگری نیز به موازات گروه بنیاد خانواده آمریکایی تاسیس شد. در اوايل دهه 1980 گروه هاي متشکل از والدين در چيزي که به شبکه فرقه آگاهي معروف گرديد، ترکيب شدند. پس از خودکشي دستجمعي در جونزتاون ، محاکم دادرسي پارلماني برعليه پديده فرقه هاي ديني جديد، در واشينگتن دي.سي منعقد گرديد. دولت هاي ديگر نيز محاکم دادرسي تشکيل دادند که درآنها اعضاي سابق فرقه و والدين شان برعليه عضويت در فرقه شهادت دادند .به خاطر خطرات بالقوه اي که در عضويت در فرقه وجود دارد ، براي رهايي فرزندانشان از گروه، معتقد به مداخله ي زورمندانه بودند .فرزندان ،گاهي برخلاف ميل خود ربوده وزنداني شدند.
با درز کردن اخباری از درون فرقه ها به اجتماع مانند : متحد الشکل شدن اعضا از روي صداقت و وفاداري و نظم و ادبي که گروه از آنها مي خواست ، زنگ خطر را به صدا درآورد .گروه ممکن بود از آنها بخواهد که لباسهايي عجيب و غريب بپوشند ، رژيم غذايي غير معمول يا سختي را پيش بگيرند ، و در مواقعي خاص موسيقي عبادي اجراء کرده يا مراقبه داشته باشند ، يا نام جديدي براي خود انتخاب کنند. برخي از گروه ها از اعضا مي خواستند که در اجتماعاتي منزوي بسر برند ، رهبران گروه به اعضا ممنوع شده يا آنها که عضويت شان خاتمه يافته بود دستور می داد با اعضاي خانواده زندگي کنند تا به هر ترتیب برای فرقه تبلیغ نمایند.
البته از دیدگاه پژوهشگران بر طبق نظر سنجی ها بیشتر فرقه های مخرب از دید عموم مردم جامعه به این دلیل مخرب شناخته می شوند که منحرف ، بدعت گذار ، استثمارگر ، دیکتاتور و قدرت طلب هستند. برخی هم معتقدند آنها شستشوی مغذی میدهند و افکار و در نتیجه زندگی انسانها را کنترل می کنند و فرد را برده خود می سازند. برخی هم معتقدند که عضویت در فرقه ها کفرآمیز و ضد الهی است.
در سال 1988 لانگ وان در کتاب شناخت فرقه ها نوشت : پدران و مادران باید تعریف فرقه های مخرب را بدانند ، فرقه مخرب به فرقه ای میگویند که تمایل شدید به استفاده های غیر اخلاقی از افراد و استخدام آنها به عنوان برده با استفاده از شستشوی مغذی و کنترل افکار و احساسات برای پیشبرد اهداف رهبر فرقه دارد.
اکثر فرقه ها درست است که نگرانی های مذهبی و اعتقادی به وجود می آورند ولی فقط به اینجا منتهی نمی شود بلکه برخی از آنها می توانند نگرانی های سیاسی ، تجاری ، امنیتی ، نژادی را نیز ایجاد کنند.
برخي از فرقه هاي ديني جديد يا اديان جايگزين ، آشکارا خطرناکند. آنها به خشونت يا فعاليت ضد اجتماعي يا به قرارگرفتن اعضاي خود در معرض خطر فيزيکي دامن مي زنند. تعدادي اندک، اعضا را با خود کشي دستجمعي به کام مرگ فرستادند يا از خشونت ، شامل قتل عليه آدم هايي بيرون از فرقه ،حمايت کردند. جامعه شناسان تذکار ميدهند که گرچه فرقه هاي خشونت گرا توجه رسانه هارا زياد به خود جلب ميکنند ولي آنها تنها اقليت کوچکي از اديان جايگزين را شامل ميشوند.
بنظر می رسد در هر جامعه ای یک بنیاد ضد فرقه و قوانین حقوقی و جزایی ضد فرقه لازم می باشد.
در آمریکا تب مبارزه با ادیان جدید و فرقه ها به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی فروکش کرده ولی در اروپا هنوز کشورهای فرانسه ، آلمان ، انگلستان ، دانمارک ، ایتالیا ، اسپانیا کليساهاي علم آئيني ، شاهدان يهوه ، کليساي اتحاد ، مورمون و برانهامیستها و ... را به عنوان دين یا مذهب به رسميت نمي شناسند. هرچند که در این کشورها فعالیتهای محدودی دارند. بطور مثال کشور فرانسه در قوانین ضد فرقه ای که توسط پارلمان فرانسه به تصویب رسیده است فعالیت تعداد 189 فرقه را در خاک فرانسه ممنوع علان نموده و آنها را به عنوان فرقه های خطرناک و یا مخرب در قوانین مصوب ضد فرقه ای خود نام برده.
تا کنون تعاریف مختلفی از اصطلاح فرقه ارائه داده شد. در وهله اول، جامعه شناسان درخواست طبقه بندی بر اساس معنای توصیفی از عملکرد فرقه با توجه به نام فرقه را ارائه دادند بطوریکه نشان بدهد این فرقه خوب است یا بد می باشد.
سازمانهای انجیلی (countercult) (مبارزه با فرقه) در تعاریف خود در مورد فرقه چنین شرح دادند: فرقه های منحرف به فرقه هایی میگویند که از آموزه های اساسی کتاب مقدس فاصله گرفته و بدعت و آموزه های کفرآمیز را وارد کلیسا میکنند.
برخی از جامعه شناسان انجیلی فرقه را اینگونه تعریف نموده اند: به عقاید مذهبی بدعت گذارانه یک یا چند شخص که منجر به تشکیل یک گروه میگردد را فرقه میگویند.
بطور کلی کلمه فرقه بار معنایی تحقیر آمیز و مخرب دارد به همین دلیل میباشد که فرقه ها بجای استفاده از کلمه فرقه از کلمات دیگری چون گروه ، شاخه ، دسته ، هیئت ، سازمان ، انجمن ، بنیاد و کلیسا ... برای معرفی خود استفاده می نمایند.
بطور کلی این یک واقعیت است که تا کنون یک تعریف جهانی درباره معنای فرقه وجود ندارد.
برای نوشتن این مقاله تحقیقی وقت زيادي صرف گردیده ، استفاده از این متن به شرط ذکر منبع مانعی ندارد.
در این وبگاه به بیش از هفت هزار جنبش نوپدید دینی و فرقه های مسیحیت و تاریخ کلیسا و الاهیات مسیحی به طور جامع و دقیق پرداخته خواهد شد. با ارائه نظرات خود در هر چه بیشتر پر بار شدن و رفع نقاط ضعف این وبگاه را یاری بفرمایید.
منتظر توضيحات و مستندات به طور منفرد براي هر يك از فرقه ها باشيد.
خدا به شما برکت دهد . sam ronik
Deep Christians رؤسای فرقه زمانی می توانند یک شخص را جذب کنند که با او در تماس باشند.
اکثراً اینها به طور پنهانی با افراد ارتباط برقرار می کنند تا با سخن وری خود آنها را جذب کنند .
اعضای این فرقه می دانند که اگر علنی فعالیت کنند مؤفق نخواهند بود .
معمولا از طریق احساسات وارد می شوند .
Cults Inourmidst بله همينطوره ديپ گرامي ، اين روش يكي از روشهايي هست كه از طريق كنترل ذهن و شستشوي مغذي بر روز فرد هدف يا بهتر بگم فرد انتخاب شده اجرا ميشه ، و اين اجرا ميتونه در محفلي بطور خصوصي باشه يا از طريق اينترنت بصورت چت يا پيامهاي خصوصي كه فقط فرد مورد نظر رو هدف قرار بده ، چون اگر در جمع مطرح بشه يك مقاومت ذهني ايجاد ميشه و اينطوري نمي تونن سناريو خودشون رو پياده كنند
Deep Christians خیلی جالبه که روند جذب فرقه برانهامیست هم همین گونه می باشد
Ramtin Kamyar كولت عزيز ، برانهاميستها با اين كه ميدانند در اشتباه هستند ، باز هم دست از دو روي برنمي دارند ، چون نميخواهند كه به كلام جلال بدهند اين افراد فقط در فكر ..... خودشانند
Joel Sedighi Khavidak برانهام پرست ها ! مخصوصا جیزز اونلی ها ، کسانی که خود را کلیسای ایران می نامند ، کلیسای متحد پنطیکاستی و .... مخصوصا اسم میبرم چون این آقایان مانند گرگ وحشی به همه میپرند و از هر حیووان وحشی ، درنده ترند ، نو ایمان و بالغ و کشیش و خادم و .... هیچ فرقی براشون نمیکنه . اینان میگویند بر تمامیت کتاب مقدس اعتقاد دارند ! جیزز اونلی نیستند ! برانهامیست نیستند ! اصلا مسیحیت ناب محمدی که در اشعار حضرت َ اَمام!!!!!!!!!!! از اون یاد شده اینا هستند . دم به دقیقه اعلام برائت از این و اون میکنن . از همه چیز و همه کس اعلام برائت میکنن و فضای یوتوب بیچاره را بناحق ! اشغال کرده ! مانند خدایشان برنهام افاضات تراوش میکنند . نه شتر هستند که سواری بدند ! نه مرغ هستند که تخم بگذارند ! هیچی نیستند اما در عین حال تمام موعظاتشان را از نوارهای برانهام تهیه میکنند ! برانهام را خدا نمیدانند ! واقعا نمیدانند !!
Armiya Poorang سوء استفاده های جسمی و روانی و خسارات مالی - بدعت - همه اینها برادر چیزی هست که در برانهامیست ها ما می بینیم بابت متنی که تهیه کردید و برای اون زحمت کشیدید ممنونم
Ayyoub Sizani فرقه کاذب برانهام = تفرقه = نفاق = دروغ = افترا = ناسزا = شیطان = افعی زاده = داودنجات ثابت = خانجانی ها = برادران ( خ) راد = .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر