مقدمه : به دليل حجم زياد تاريخچه و سرگذشت رهبران برانهاميست ، حجم بالاي تعاليم و آموزههاي غلط اين فرقه ، همچنين به دليل اين كه ویلیام ماریون برانهام چندين نهضت راه اندازي نمود و به دنبال او پسران وي و شاگردانش هر كدام جداگانه جنبشها ، موسسات و مراكز برانهاميستي خاصي را تشكيل دادند و همه اين مطالب در يك جا نميگنجيد اين مقاله تحقيقي و تشريحي در چندين بخش درج ميگردد.
نهضت خدمت شفا یا موسسه میسیونری شفا برانهام (Branham's Healing Ministry) (1946) ، نهضت باران آخر (The Latter-Rain movement) بین سالهای (۱۹۴8 تا ۱۹52) ، نهضت پسران ظاهرشده خدا (Manifested Sons of God) (۱۹۶۵) انجمن اوانجليستي ويليام برانهام (William Branham Evangelistic Association) که به آن ، به اختصار (WBEA) میگویند ، در سال (1965) ميلادي تاسیس و در حال حاضر پسر بزرگ ویلیا برانهام به نام بیلی پائول برانهام (Billy Paul Branham) مسئول این انجمن می باشد. اینان چهار گروهی بودند که توسط ویلیام ماریون برانهام (William Marion Branham) آغاز بکار کرد و به سرعت پيروان زيادي جذب نمود، نام مکتبی که ویلیام برانهام ایجاد نمود (Branhamism) است ، به پیروان این مکتب (Branhamites & Branhamist) میگویند. این فرقه به نامهای فقط عیسی (Jesus Only) ، کلیسای برانهامیستی (Branhamist Church & Branhamites Church) ، کلیسای پیغام (The Message) ، کلیسای لائودیکیه (Laodicea) ، کلیسای پیغام آخر (The End Message Church) ، کلیسای زمانهای آخر (the Last Church Age) ، کلیسای اوانجلیستی (Evangelistic Church) ، ایمانداران بین المللی توسان (Believers International, Tucson) ، مسیحیان از نو تولد یافته (Evangelical Christianity) ، مجمع کلیسای ایمان (Faith Assembly Church) ، يگانه انگاران پنطيكاستي (Oneness Pentecostal) ، كليساي انجمن اوانجليستي خدا (Church of God Evangelistic Association) و كليساي برانهاميستها (Branhamist Church & Branhamites Church) ، و از طرف برخي از رسانه هاي فارسي زبان مسيحي دگراندیشان مذهبی نیز شناخته می شود. ویلیام برانهام با الهام گرفتن از آموزه های الحادی و کفرآمیز ، تفاسیر و آموزه های جدیدی را به نام "مکاشفه خداوند بر من" وارد کلیسا نمود. او به دلیل دوران کودکی سختی که پشت سر گذارده بود از زنان متنفر بود ، وقتی هم که ازدواج نمود کمتر موقعی پیش میآمد که کنار همسرش باشد و همین موضوع باعث شد که وی تعلیم زنای مار با حوا را که از مکاتب الحادی و کفرآمیز بت پرستان در زمان ایلیای نبی و اخاب بود را وارد آموزه های کلیسایی کند ، او در موعظه های خود به شدت زنان را با تفاسیر غلط مردسالارانه از کتاب مقدس متهم و تحقیر می نمود. وی بسیاری از تفاسیر کتاب مقدسی را تغییر داد ، او معانی ، مفاهیم و تفاسیر جدید بدعت آمیزی را وارد کلام نمود. وی به شدت بر ضد تثلیث ، صلیب و كليساي كاتوليك و ارتدوكس بود ، او پسر خدا بودن عیسی مسیح را انکار می نمود ، ویلیام برانهام حتی بر موی سر ، ناخن ، لباسهای بیرون ، لباسهای زیر زنان و مردانه ، موی مردان ، دستورات خاصی را صادر مینمود . او یک بار در جلوی چشم حضار ، کتاب مقدس را به بیرون پرتاب کرد و گفت دعا میکنم خداوند به من انجیل جدیدی بدهد. وي یکی از آرزوهایش این بود که انجیل جدیدي مانند مورمونها ، شاهدین یهوه و سیانتولوژیستها ابداع کند ، او بر اساس باب چهارم کتاب ملاکی در عهد قدیم خود را ایلیای نبی نامید و بعد از مدتی بر اساس عهد جدید عبرانیان 8:13 خود را همان مسیح دیروز و امروز نامید. او یکی از برجسته ترین رهبران لژهای فرماسونری با لقب جادوگراعظم بود که نشانش عقاب طلایی می باشد و هم اکنون قبر وی به صورت هرمی شکل است و بر قله هرمی آن یک عقاب طلایی نصب گردیده است. او در طی موعظههاي خود به همه کلیساها توهین مینمود و آنها را شیطانی می خواند ولی هرگز جوامع مخفی و لژهای فرماسونری را که در آن زمان به شدت فعال بودند شیطانی خطاب ننمود و هرگز از آنها حرفی به میان نیاورد. وی آموزه تثلیث ، تعمید و برخی دیگر از عقاید کلیساهای تثلیثی را شیطانی خواند ، و گفت همه آنها در بابل گناه و خارج از بدن مسیح قرار گرفته اند. او تعلیم میداد که جهنم ابدی نیست و تو هر کاری کرده باشی و پس از مدتی آن را دوباره و دوباره تکرار کنی خون عیسی پس از هر بار توبه شخص توبه کننده را میبخشد. برانهام براي پيروانش خوردن تخم مرغ را ممنوع اعلام كرده بود. او رهبري کاریزماتیک و به شدت اقتدارگرا بود ، این فرقه را میتوان جزو فرقه های کاریزماتیک و آخر زمانی ، در رده فرقه هاي روزقيامت دسته بندی نمود. ویلیام برانهام فردی تنبل ، خوشگذران ، خودپسند و مغرور بود. او يك شكارچي بود كه براي تفريح و خوشگذراني با دوستان خود در حالي كه ويسكي مي نوشيد به شكار ميرفت و سرودهاي مذهبي ميخواند. برانهام با شستشوی مغزی و استفاده از تاکتیکهای کنترل ذهن بر روی اعضاء فرقه خود از آنها بهره کشی نموده و از طریق آنان مخارج مالی خود ، خانواده و همسفران سفرهای بشارتیاش را تهیه مینمود. او بارها به شیادی و کلاه برداری متهم گردید که به دلیل نداشتن مدارک کافی در همان سطح روزنامه ها و جراید باقی ماند. پیروان برانهام افرادی خشن و منزوی هستند که دائما سخنان وی را به طرق مختلف بیان میکنند و بیشتر برای اجرای مراسم مذهبی خاص خود در خانه ها جمع میشوند و نوارهاي ظبط شده و يا ويدئو هاي برانهام را نگاه ميكنند و اگر هم كسي بخواهد موعظه اي داشته باشد از روي موعظه هاي برانهام نت برداري نموده و سخنان وي را موعظه ميكند. اکثر پیروان او را اهالی زادگاهش و چندین کشور عقب افتاده آفریقایی مانند کنگو ، زئیر و چندین شهر کوچک در آلمان ، ایران و ترکیه تشکیل میدهند. برانهام جزو اولين تلوانجليستهايي بود كه براي تبليغ و بشارت از تلويزيون استفاده نمود. او به شدت معتقد بود تعميد فقط در نام عيسي مسيح صحيح مي باشد و تعميد در نام پدر پسر روح القدس غلط و باطل است و كساني كه بر اساس متي 28 : 19 تعميد گرفته اند بايد از نو تعميد بگيرند ، و اگر در نام عيسي مسيح تعميد نگيرند جهنمي ميشوند. او معتقد بود تثليث علامت وحش يا شيطان است. وي ادعا مي نمود كه فرشته هفتم يعني فرشته كليساي لائودكيه مي باشد. برانهام ادعا نمود كه هفت مهر مكاشفه را باز نموده و بر اين اساس كتابي به نگارش در آورد. او پيشبيني نمود كه در سال (1977) آخر زمان است و دنيا نابود مي شود. ويليام برانهام در سال (1955) اعلام نمود كه شهر لسانجلس تا قبل از (1977) نابود خواهد شد و كل شهر در زير آب فرو خواهد رفت. در سال (1962) وي نبوت ميكند هيچ انساني هرگز نمي تواند پا به كره ماه بگذارد. او باز هم پيشگويي ميكند در سال (1948) و (1953) واتيكان توسط بمب افكنهاي شوروي بطور كامل نابود خواهد شد.
در اينجا به خلاصه اي از زندگي ويليام برانهام ميپردازيم.
هنگامی که ویلیام ماریون برانهام به دنیا آمد ، مادرش 19 ساله و پدرش 25 ساله بود ، وی به تاریخ شانزده آوریل 1909 در شهر بورکسویل کنتاکی در کشور آمریکا به دنیا آمد. برانهام از ابتدا ادعاهای عجیبی می نمود. وی ادعا میکرد خوابهای 18 ماهگی خود را به خاطر میآورد و در سن سه سالگی پرندهای با او سخن گفته است. همچنین او ادعا میکرد در سن هفت سالگی هنگامی که در زیر یک درخت سفید رنگ قرار داشت گردباد کوچکی شاخ و برگهای درختي را به حرکت درآورد و توجه او را به خود جلب نمود و از میان آن گردباد صدای شخصی را شنید که به وی تذکر میداد هیچ وقت شراب منوش، دخانیات مصرف مکن ، که در آینده کاریست که باید انجام دهی !! ادعاهای برانهام پایانی نداشت و در هر موعظه ادعایی عجیب مینمود وي خاطرهای از سن ده سالگی خود تعریف مینماید و ميگويد: من را به یک کلیسای بابتیستی کوچکی (Opossum Kingdom Baptist Church) بردند که یک واعظ دورهگرد آنجا بود. کار واعظ این بود که هر 2 ماه یک بار به آنجا میآمد و آنها به او هر سال یک کیسه کدو تنبل به همراه چیزهای دیگری میدادند. واعظ فرصتی پیدا کرد و برای من به عنوان یک پسر کوچک دعا کرد و این اولین سفر کلیسایی من بود. او در سن 18 سالگی ادعا میکرد که دو مرتبه در جنگل ، صلیب نورانی دیده است که با وی به زبان بیگانه سخن میگفت. ویلیام برانهام در سن بیست سالگی پس از دیدن رویاهای بسیار و بهبودی یافتن از یک بیماری سخت توبه مینماید و در سن بیست و چهارسالگی ادعا میکند که صداهایی که در کودکی شنیده بود ، همواره در تمامی مراحل زندگی اش همراه وی بوده و او را راهنمایی میکرده. برانهام همچنین ادعا می کرد که دو مکاشفه از خدا دریافت نموده یکی در کنار یک رود خانه و دیگری در حین مأموریتی که برای موعظه می رفته است. در همان سال یعنی در یازده جون (1933) در عصر یکشنبهای در تابستان ، او که مراسم تعمید را در رودخانهی اوهایو انجام میداد ستارهای نورانی نازل شده با صدای باد بر روی ویلیام برانهام به عنوان یک نبی قرار گرفت. (به گفته پیروان وی یعنی برانهامیستها كسي اين واقعه را شهادت نمي دهد بجز پيروان وي) در سن 25 سالگي در تاريخ ٢٢ ژوئن (١٩٣۴) ويليام برانهام با زنی به نام هاپ برامباچ ازدواج ميكند و در سن 26 سالگي به تاريخ ١٣ سپتامبر (١٩٣۵) صاحب فرزند پسری می شود که نام وی را بيلي پائول برانهام میگذارد و در سن 27 سالگي به تاريخ ٢٧ اكتبر (١٩٣۶) صاحب فرزند دختری میگردد که نام او را شارون رُز میگذارد. او در سن 27 سالگي به سال (١٩٣۶) پيشبيني (نبوت) ميكند كه در سال (1937) رودخانه اهايو طغيان مي نمايد. چارلز برانهام ، پدر ويليام برانهام در تاريخ ٣٠ نوامبر همان سال در سن ۵٢ سالگي فوت ميكند. ویلیام برانهام در سال (1937) متعاقب سيل اهايو ، همسرش هاپ برامباچ را به دلیل بیماری سل از دست میدهد و چهار روز بعد دخترش شارون رُز هم فوت میکند. برانهام به دليل اين واقعه ناگوار تصميم ميگيرد كه با اسلحه به شقيقه خويش شليك كند و خودكشي نمايد و در هنگامي كه داشت دعاي عشاي رباني را ميخواند به شقيقه خود شليك نمود ولي اسلحه عمل نكرد. برانهام میگفت که خدا همسر و دخترش را به خاطر قطع مشارکتش با پنطیکاستی ها از او گرفت. ویلیام برانهام پس از دست دادن همسر و دخترش ، در تاریخ 23 اکتبر (1941) یعنی چهار سال پس از فوت آنها در سن سی و دو سالگی ، با شخصی به نام مدا ازدواج مي نمايد ، وی اعتقاد داشت که این زن یعنی همسر دومش هدایتی ویژه برای او دارد ، به دنبال این ازدواج او تبليغات خود را در راديو و تلويزيون به عنوان اولين تلوانجليسها شروع كرد همچنين وي در سن سی و هفت سالگی به تاريخ 21 مارس (1946) صاحب دختري به نام ربكا شد. در همين سال به تاريخ 7 مي (1946) وي ادعا ميكند كه بارها بهشت را ديده و روحي بر او نازل شده و از وي خواسته تا خدمتش را آغاز كند. وي در اين سال موسسه كوچكي را بطور غير رسمي با نام خدمت شفا تاسيس نمود. او در اين سال چندين روز به يك غار ميرود و ادعا ميكند كه روحي بر او ظاهر ميشود و ميگويد كه خدا به او عطایاي شفا بخشيده و او را مي فرستد تا مردم را شفا دهد. روح به او ميگويد كه اگر صادق باشد و طوري صحبت و عمل كند كه مردم او را باور كنند آنگاه هيچ چيز حتي سرطان هم نخواهد توانست در مقابل دعايش بايستد. روح يا فرشته به او ميگويد همانطور كه خدا به موسي دو علامت داد تو هم دو نشانه داري ، يكي شفا و دومي مكاشفه اسرار قلبي مردم (ديدن اسرار و مشكلات مردم) . وي ادعا مينمايد كه صدها ملاقات اينچنيني با آن روح يا فرشته داشته و در ملاقاتهايش از ترس و وحشت فراوان به حالت فلج در ميآمده. برانهام هرگز نام اين موجود غيبي را نگفت ، چون خود وي هم نمي دانست. هروقت كه اين موجود غيبي و ماورايي حضور داشت او مي توانست شفا دهد و در نبودش برانهام قادر به شفا دادن نبود. برانهام ادعا ميكرد كه اين موجود غيبي همان عيسي مسيح است كه در عهد عتيق با ابراهيم در تماس بود. در تاريخ (1947) برانهام سی و هشت ساله همراه با همكارانش در وانكور كانادا جلسات بشارتي (فرا فرقه اي) (Time Sect) به مدت دو هفته تشكيل داد كه در شهرهاي مختلف انجام شد و حدود هفتاد هزار نفر شركت كننده داشت. اين جلسات همراه با آيات و معجزات بود و در همين موقع بود كه برانهام تعليم باران آخر را از عهد عتيق يوئيل 2: 23 (اي پسران صهيون در يهوه خداي خويش وجد و شادي نماييد ، زيرا كه باران اولين را به اندازه اش به شما داده است و باران اول و آخر را در وقت براي شما بارانيده است) آغاز كرد و جنبش "باران آخر" يا "نئو پنطيكاستي" (Neo Pentecostal) را پايه گذاري كرد. برانهام به پيروانش وعده داد که خدا کلیسایش را بازسازي خواهد کرد و مشکل فرقه ها را که علامت وحش در کتاب مکاشفه است ، حل خواهد نمود. هر کس که به فرقه هاي کلیسایی ملحق شود "علامت وحش" را پذیرفته است. برانهام گفت عامل هر گناهی که در پنطیکاستی های جیززاونلي (Jesus Only Pentecostals) وجود دارد از یک زن سرچشمه میگیرد که پائین ترین درجۀ مخلوقات خداست ، سپس به وضوح تعليم ضد تثليث را موعظه كرد و كليساهاي تثليثي را فاحشه هاي كوچك و كليساي كاتوليك و پاپ را فاحشه بزرگ و ضد مسيح خواند. در تاريخ ٢۴ ژانويه ١٩۵٠ وقتی او چهل و یک ساله بود ستون آتشي از بالاي سرش عكسبرداري شد. بسياري آن را حقه عكاسي و فريب دانستند و بسياري هم وي را خادم شيطان لقب دادند كه شيطان به وي كمك نموده و بسياري هم به وي و موعظه هايش ايمان آوردند. در همين سال همكاران وي ادعا نمودند كه برانهام پسر بچه اي مرده را در فنلاند زنده نمود. بعد از پخش اين خبر افراد ثروتمند و مشهور راهي ديدار با وي شدند از جمله مي توان به فلورانس نايتينگل ، پادشاه انگلستان جرج ششم و برخي از سناتورهاي كنگره آمريكا اشاره نمود. در تاريخ ١٩ مارس (١٩۵١) وقتی چهل و دو سال داشت دخترش سارا متولد شد. در همين سال وي به آفريقاي جنوبي سفر كرد و در 12 شهر آن گردهمايي های بزرگی برگزار كرد و در سن چهل و پنج سالگي به تاریخ 19 سپتامبر (1954) وي به هندوستان رفت و چندين گردهمايي نیز در آنجا برگزار نمود. برانهام چهل و شش ساله در تاريخ مي (1955) به سوئيس رفت و در جلسه ای که برگزار نموده بود عكاسی از وي عكسی گرفت و نوری در تصویر بر روی شيشه پنجره ، پشت سر برانهام منعکس شد ، برخي آن نور را همان ستون آتش استنباط نمودند و برخي با اين شايعه مخالفت كردند و گفتند فقط نور فلاشي است كه هنگام عكسبرداري بر روي شيشه افتاده و دوباره اختلافات بين شركت كنندگان و روزنامه ها و مجلات و راديوهاي موافق و مخالف درگرفت. ویلیام برانهام در 19 مي همين سال از همسر دومش صاحب پسری شد که نام او را جوزف گذاشت. در تاريخ 16 ژانويه (1956) وي که حالا چهل و هفت ساله شده بود با چندين نطق ملت آمريكا را به توبه فرا خواند و در 8 آوريل همين سال وي ادعا نمود كه فرشته يا روح به او وعده داده كه خدمتش در 3 مرحله به اوج خودش ميرسد و برانهام ادعا مينمايد كه خدا در حال آماده كردن اوست. وی در سال (1957) در سن چهل و هشت سالگی به همراه يارانش ادعا مي نمايد كه 5 نفر كه مرده بودند توسط وی دوباره زنده شدند. همچنین اين شكارچي پير اينبار به جاي كشتن ، در سن پنجاه سالگی به سال (1959) ادعا مينماید كه در تاريخهاي 8 اكتبر و 7 نوامبر و اول سپتامبر دو سنجاب و يك ماهي را زنده نموده و شفا داده است. در تاريخ 8 مي (1960) وقتی پنجاه و یک ساله شد ادعا نمود كه او در اتاقش صداي فرشته هايي كه سرودهاي روحاني مي خوانند را ميشنود. او همچنين ادعا نمود كه صدايي به وي ميگويد دوست داري آن سوي پرده زمان را ببيني؟ در 20 الي 24 جولاي در لاكپورت كاليفرنيا عكاسي از وي چند تصوير ميگيرد و باز ادعاهاي تكراري از هاله نور و ستون آتش و جنجال بر سر آن در قبول يا ردش و يا خراب شدن نگاتيوها شروع ميشود. پيروانش در دفاع از مافوق طبيعه بودن برانهام براي منكرين او عهد عتيق حزقيال باب يك آيات 26 الي 28 را مثال ميزدند. (و بالاي فلكي كه بر سر آنها بود شباهتِ تختي مثل صورت ياقوت كبود بود و بر آن شباهتِ تخت، شباهتي مثل صورت انسان بر فوق آن بود. و از منظر كمر او بطرف بالا مثل منظر برنج تابان، مانند نمايش آتش در اندرون آن و گرداگردش ديدم. و از منظر كمر او به طرف پايين مثل نمايش آتشي كه از هر طرف درخشان بود ديدم. مانند نمايش قوس قزح كه در روز باران در ابر مي باشد، همچنين آن درخشندگي گرداگرد آن بود. اين منظرِ شباهتِ جلال يهوه بود و چون آن را ديدم، به روي خود درافتادم و آواز قائلي را شنيدم). در اوائل دهۀ (1960) همکاري و حمایت رهبران کلیساهاي پنطیکاستی از برانهام برداشته شد و ميان گروه جيزز اونلي و پیروان برانهام نزاعهای متعددی در گرفت و روابط میان این دو گروه تیره گشت. برانهام کتاب مكاشفه هفت دوره كليسا را در تاريخ ۴ دسامبر تا ٨ ژانويه (١٩۶١) در خيمه برانهام در جفرسون ويل ، اينديانا به پایان رساند این کتاب یکی از مهمترین آموزههای وی نزد پیروانش میباشد. برانهام پنجاه و دو ساله در تاريخ سپتامبر (1961) روياي گوزن كانادايي و پوست خرس نقرهاي گريزلي را دید و تفاسیر خودش را نسبت به این خوابها برای پیروانش ارائه نمود. در همين سال مادر وي درگذشت. او که حالا پنجاه و سه سال داشت در تاريخ 9 ژوئن (1962) ادعا ميكند كه سايه مرگ بر بالاي سر يك دختر را دیده است و به دختر حاضر در جلسه هشدار میدهد و عكاس وی که از پیروان او می باشد بلافاصله عكس ميگيرد و سایه ای در عکس را به همگان نشان میدهد و میگوید این سایه مرگی است که برادر برانهام دیده و تشخیص داده. او در سال (1963) حالا که پنجاه و چهار سال دارد به غرب آريزونا میرود و ادعا مینماید كه به وي الهام شده به سمت غرب به كوههاي كاتالينا برود چون خدا ميخواهد با وي صميمانه گفتگو كند ، سپس او ادعا نمود طبق عهد عتيق ملاکی باب 4 (اينك من ايليّاي نبي را قبل از رسيدن روز عظيم و مَهيب خداوند نزد شما خواهم فرستاد) و عهد جديد مکاشفه 3:11 (و به دو شاهد خود خواهم داد كه پلاس دربر كرده، مدّت هزار و دويست و شصت روز نبوّت نمايند) اعلام کرد که روح الیاس بر اوست و نبی روزهاي آخر می باشد و همچنین میگوید: البته این چیزیست که فرشتۀ خدا بر او مکشوف کرده است !!. این ادعا باعث جدایی و فاصله گرفتن بسیاري از پنطیکاستیها از او شد. در 24 اكتبر همين سال وي مدعي شد كه صدايي او را به بازگشت به كوهستان فرا خوانده است و او از صدا اطاعت نموده و به کوهستان میرود. در ٢٧ نوامبر نیز وي مدعي می شود كه براي خواهرش دعا كرده و او را از يك تومور تخمداني كه در بالاي رحم او بوده ، نجات و شفا داده است. برانهام در سن پنجاه و پنج سالگی به تاريخ مي (1964) ادعا مینماید كه فرشته براي او حامل يك ماموريت و پيام شفا دهنده الهي براي جهان است. در اين سال بيشتر واعظين و روزنامه ها و مجلات به او حمله ميكردند و از بسياري از جوامع مسيحي طرد شده بود. در 8 مارس همين سال در درب عقبي كليسایي در بندر دبليو گرانتزسول دالاس تگزاس ، عكسی از وی گرفته و لكه سفيدي روي يقه كتش ديده می شود ، باز بين دو گروه پيروان و منكران برانهام سر تقلبي و يا راست بودن و يا از شيطان بودن و از خدا نبودن اين لكه سفيد بحث در میگیرد. ویلیام برانهام در سن پنجاه و شش سالگی بسيار تلاش نمود تا رابطه خود را با سایر رهبران پنطیکاستی مخصوصا رهبران کلیساهای متحد پنطیکاستی (United Pentecostal church) به اختصار (UPC) احیا كند ولي بدلیل مرگ نابهنگام وی بی نتیجه ماند. ویلیام برانهام در تاريخ 18 دسامبر (1965) در راه جفرسون ویل ایندیانا بود تا در مورد (ردپای شیطان) موعظه کند که در اثر تصادف با اتومبیل یک راننده مست به شدت زخمی و راهی بیمارستان شد و در ساعت 17:49 به تاریخ 24 دسامبر در همان بیمارستان فوت نمود. کشیشان و رهبران معتقد به او ، روزها بر سر جسد وي دعا کردند تا شاید زنده شود اما فایده اي نداشت. بسیاري از پیروانش باور داشتند که او همان ايلياي نبي است و برخی هم فکر میکردند از یک باکره متولد شده و مسيح دوم است و انتظار داشتند که پس از سه روز از مردگان برخیزد. پيروانش مدعي هستند كه برانهام سال مرگش را پيشبيني كرده بود. محل دفن ويليام برانهام را خواهرش تعيين و مشخص نمود ، او در ایندیانا به خاک سپرده شد. قبر وي به صورت هرم فراعنه مصر است با این تفاوت که بر بالاي هرم مقبره او ، يك عقاب طلايي قرار دارد. هر سال در عيد پاك پيروان ويليام برانهام بر سر مزار او جمع مي شوند. بسياري معتقدند كه ويليام برانهام يك فراماسونر بوده است و با انجمن هاي مخفي فراماسونري (Freemasonry) همكاري داشته ، چندين بار از وي در اين زمينه سوال مي شود اما او هرگز رد يا انكار نميكند ولي بارها از روشن نمودن اين مطلب طفره مي رفته است. ویلیام برانهام در موعظههای خود درباره همه چیز سخن میراند ... و حتی درباره سیاست ، یا جنگ جهانی دوم ، یا کلیساهای منحرف ، یا فرقه های منحرف و یا ادیان مختلف ولی او با این که در جراید و در شایعات و در صحبتهای روزانه آن زمان غرب یکسره درباره فراماسونها ، ماسونها و جوامع فراماسونری مطلب میشنید ، اما هرگز درباره آنها سخن نگفت و یا اظهار نظری نکرد. شواهد بسياري نشان ميدهد وي عضو برتر يك لژ فراماسونري بوده و هميشه از طرف فراماسونها حمايت ميگرديد است. شايعاتي در بسياري از اخبار مستند ديده ميشود كه وي در اواخر عمرش به دليل اختلافاتي كه در لژ براي بدست آوردن رهبري لژ پيدا ميكند بر اثر تصادف ساختگي (سانحه رانندگي) كشته ميشود ، برخی نیز او را شهید شده به دست فراماسونرها میدانند ، برخی هم او را در ردیف اول رهبران لژ فراماسونری قرار میدهند و میگویند: رهبران مذهبی سیاسی فراماسونها در نیمه قرن هجدهم تا اوائل قرن بیستم به ترتيب ، چارلز تیز راسل (Charles Taze Russell) موسس شاهدان يهوه ، قاضی جوزف رادرفورد (Joseph F. Rutherford) ، جوزف اسمیت (Joseph Smith) رهبر و موسس فرقه مورمون ، ویلیام برانهام رهبر و موسس تفكر برانهاميستي میباشند. در چندین مقاله و کتاب هم از ویلیام برانهام به عنوان خبرچین کوکلاسکلان (Ku Klux Klan) به اختصار (KKK) نام برده شده است. قبر وي به صورت يك هرم است كه بالاي آن يك عقاب طلايي وجود دارد ، بسياري اين را نشانه و مهر تاییدی بر ماسون بودن وی مي دانند و عقاب طلايي كه بر روي هرم مقبره وی قرار گرفته است را ، نشانه جادوگر انجمنهاي مخفي ماسوني ، معرفي مي كنند.
دنباله مطلب در بخش دوم - sam ronik
Carol Moon : I LOVE THIS MESSAGE! THATS RIGHT AND I CONGRATULATE YOU THAT YOU PUT THIS FOR THE PEOPLE TO UNDERSTAND BUT FALSE PROPHET! ! THANK YOU SO MUCH MY WONDERFUL BROTHER Cults Inourmidst AND GOD BLESS YOU FOREVER! !!
Nahid Bahramian : KHODAVAND RA SHOKR MIKONAM BARAYE VOJODE SHOMA AZIZAN,KE BA JAMAVARYE IN ETELA'AT KE KHEYLIHA RA BE BIRAHE MIKESHANAD VA BA KHANDANE IN MAJMOEH AZ BEDATHA KHEYLY AZ IMANDARAN AGAHY PEYDA MIKONANAND AZ IN BEDATHAYE KHATARNAK!!!!
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
برانهام از برجسته ترین رهبران لژهای فرماسونری با لقب جادوگراعظم بود که نشانش عقاب طلایی می باشد و هم اکنون قبر وی به صورت هرمی شکل است و بر قله هرمی آن یک عقاب طلایی نصب گردیده است.
نوشتار خودم: در جای دیگر هم به این موضوع اشاره مبسوط نموده ام در چندین مسیج در چند سال گذشته دو تا از رهبران این فرقه به من گفتند که تو را جادو کرده ایم و از این حرفها و من رو با این مسائل تهدید کردند
ولی در همین جا می گویم که نیروهای شرارت را باطل اعلام می کنم و خون عیسی مسیح تمام گناهان من رو کفاره کرده و در محافظت و مراقبت دائمی خداوند و پری روح القدس او زیست می کنم
Jamshid Nahavandi : dorood bar shoma azizane khodavand va sepasgozaram az mataleb amozandaton,amin ke khodavand be shoma azizan barekat bede ke daste in shayatine msihi nama ra ro mikonid
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
اکثر پیروان برانهام را اهالی زادگاهش و چندین کشور عقب افتاده آفریقایی مانند کنگو ، زئیر و چندین شهر کوچک در آلمان ، ایران و ترکیه تشکیل میدهند.
نوشتار خودم
در یکی از پستهای قبلی خودم هم اشاراتی به رهبران این فرقه کاذب و منحرف در ایران داشته ام که رهبران فرقه منحرف برانهم در ایران سه شخص کنگو برازویلی هستند که الان کشورشان در آفریقا تجزیه شده و به دو کشور جدا از هم تبدیل شده با نام های کشور کنگو و کشور برازویل . این سه شخص که فارسی رو هم خوب نمی توانند صحبت کنند و تپق هم می زنند با نامهای فیروز صادق خانجانی با نام مستعار آندرانیک و بهروز صادق خانجانی و شیرین صادق خانجانی بوده که به گواه چهار شاهد فیروز صادق خانجانی از مشکلات روحی و انزوا گرایی رنج می برد. همان طور هم که می دانید کنگو برازویل قبلا مستعمره کشور فرانسه بوده به همین دلیل این اشخاص به زبان فرانسه مسلط می باشند
Heavenly Man : اما در مورد نبوت دروغین برانهام در مورد این که هیچ انسانی نمی تواند پا بر کره ماه بگذارد
قسمتی از مقاله بالا
در سال (1962) برانهام نبوت ميكند هيچ انساني هرگز نمي تواند پا به كره ماه بگذارد
اما 7 سال بعد از نبوت دورغین برانهام و چهار سال بعد از مرگ این نبی دورغین ، در 21 ژانويه سال 1969 .م نيل آرمسترانگ تو دهنی بزرگی به برانهام زد با پا نهادن بر کره ماه
http://dopstane.blogfa.com/post/12
Cults Inourmidst : برادر هونلي عزيز و گرامي دقيقا درست فرموديد و با شما موافقم ، متون شما رو در مورد برانهاميستها با دقت مطالعه كردم و در تاريخچه برانهاميستهاي ايراني از مطالب شما استفاده شده و در انتها تمامي منابع با دقت ذكر خواهد شد . خدا به شما بركت دهد.
Heavenly Man : اما سم عزیز در مورد سطح سواد برانهمیستهای کنگویی که در ایران فعالیت می کنند تا قبل از خروج از ایران فاقد هر گونه تحصیل الهیاتی بوده اند الان ولی یکی از دوستان فرمودند برخی از دوستانشان در کانادا که اونها الان رد کردند یوپی سی رو برایشان مدارک الهیاتی تقلبی دست و پا کرده است تا جایی که میدانم دو دهه ای که این برانهمیستهای کنگویی که نامشان در بالا درج شده شیرین صادق خانجانی ترک تحصیل کرده در دوره راهنمایی و دلیل آن هم تمسخر هم کلاسی ها عنوان شده بود به دلیل رنگ پوستشان و بهروز هم همین طور
Cults Inourmidst : در مورد مدركي كه يو پي سي براي اينها تهيه كرده بود من تحقيق كردم خبر موثق بوده ولي به دليل اينكه آبروي يو پي سي زير سوال مي رود ايشان انكار ميكنند كه چنين عملي انجام داده اند
Heavenly Man : بله دوست عزیز سم جان در نوار ویدیویی که وجود داره خود یوسف ندر خانی که در ایران دوره راهنمایی رو به پایان برده اعلام می کنه که دوستانش د ارند از کانادا براش مدرک الهیاتی می گیرند
Cults Inourmidst : چون رهبران فارسي زبان يو پي سي با توجه به حمايتهاي گسترده اي كه در آمريكا ، كانادا ، آلمان ، سوئيس از اين فرقه به عمل آوردن انكار ايشان را سختر ميكند و بهتر است كه حقيقت را بگويند و انكار نكنند ، من در تاريخچه اي كه از برانهاميستهاي ايراني در قسمتهاي بعدي درج خواهم كرد به تفصيل به اين موضوع مي پردازم
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
ويليام برانهام در سال (1955) اعلام نمود كه شهر لسانجلس تا قبل از (1977) نابود خواهد شد و كل شهر در زير آب فرو خواهد رفت.
---------------
اعلام هواشناسی کنونی شهر زیبای لس آنجلس در ایالت کالیفرنیای آمریکا می تونید از اینجا آب و هوا و درجه رطوبت و گرمای این شهر رو ببینید فکر می کنم ایرانی نباشه که در این شهر فامیل و یا خویشاوندی نداشته باشه
http://weather.mirbig.net/...
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
برانهام باز هم پيشگويي ميكند در سال (1948) و (1953) واتيكان توسط بمب افكنهاي شوروي بطور كامل نابود خواهد شد.
نوشتار خودم: اما در مورد نابودی واتیکان که یک نبوت کذب از سوی نبی کاذب برانهام بوده می توانید تمام اطلاعات در مورد این شهر رو از لینک زیر بخوانید
http://fa.wikipedia.org/...
Cults Inourmidst : براي خود من خيلي جالب بود اين آقا مي رفته توي يك غار و در اونجا دعا مي كرده و در همونجا موجود غيبي رو ميبينه و جالب تر از همه اينكه هيچ وقت نميگه اين فرشته هست يا روحه ولي بعد از اين كه كمي شهرت پيدا ميكنه اول ميگه يه روح هست كه با من صحبت ميكنه و بعد ميگه روح نيست يك فرشته هست بعدها يارانش ميگفتن خود عيسي مسيح بود كه با اون صحبت ميكرد و به صورت يك روح يا فرشته خودش رو به برانهام نشون ميداد و بعد از مرگ برانهام ميگن كه برانهام عيسي مسيح بوده و خود برانهام مسيح پادشاه بهشت خودش خودش رو تعليم ميداده و مانند عيسي مسيح كه در باغ جتسيماني بود خودش به خودش دعا مي كرد !! يعني برانهام عيسي مسيح بوده و در ظهور ثانويه خود با صورت و جسم برانهام بر روي زمين اومده بود خب ما مي بينيم هر سال ياران و پيروان برانهام در سالگرد مرگ وي بر سر قبر او ميروند و قبرش را زيارت ميكنند و در آنجا سرودهاي روحاني مي خوانند!! پيروان برانهام هنوز هم منتظر اين هستند و هر سال پيشگويي ميكنند كه عيسي مسيح يعني برانهام دوباره ظهور پيدا كنه اگه به تصوير بالا دقت كنيد ميبينيد نوشته برانهام پادشاه بهشت و مسيح!!!
Heavenly Man : بسیار مقاله ارزشمندی بود با تشکر سم عزیز در فیض خداوند استوار و برقرار باشی
Sara Azadi : در نام پدر،پسر،روح القدس براشون آرزوی رهایی از این خرافات رو میکنم.
Maria Yousefi : یعنی اگه برانهام این باشه که خیلی داره نسبت به خواهرانم ظلم می کنه .
من اینو مطمئن هستم که هیچ یک از خواهرانم این شخص و آموزه هایش را قبول ندارند و نمی کنند و اگر هم در جایی دیده شد که کسی به سمت این فرقه رفت بدانید که از روی اجبار است . من خودم که یک زن هستم فکر می کنم عقاید این شخص بیشتر شبیه مسلمونها هست و خب من نمی دونم ولی حدس می زنم که شاید می خوان با این کارشون به دوستانم ضربه بزنند.
برادر عزیز خیلی برام جالب بود و ممنونم به خاطر اینکه وقت میذارید و این مطالب رو تهیه می کنید . مطمئنم که خیلی وقت شما رو گرفت ولی برادر عزیز عیسی مسیح شاهد اعمال شما است.
Davood Flahe : در مورد این فرقه بحث و نقدها بسیار زیاد است و منتظر خواهم ماند که برادر ساسان توسلی و ادوین آبنوس روشنگری و نقد خود را نسبت به این فرقه انجام دهند .
Daniel Enoch : مرسي از اطلاع رساني برادرجان اينها خيلي منحرف هستن عيسي مسيح و كليسا را به بازي خود گرفته اند خود اينها نمي دانند چي مي خوان و همه را فريب داده اند
Mozhgan Bazargan : دعا کنیم که نوایمانان گرفتار دام این فرقه های دروغین نگردند
Neda Aghakhani : Afshar ba sepas ali bud montazere bakhshe dovom hastim.
Ely Irani : این مردک چقدر چرت و پرت گفته !!! خیلی جالبه , تازه کلیساهای مارو مسخره میکنن و میگن : زن ها چرا در کلیساهای شما نمیتونن موعظه کنن عقلشون و از دست دادن اینا
Armiya Poorang : برادر خیلی پر محتوا و دقیق بود - خیلی دقیق به مسائل پرداختید خدا به شما برکت بده
Nasle Mandegar : مرسی برادر عالی بود , اینا دست پرورده ی شیطان هستن . ما باید اطلاع رسانی کنیم
Hedyeh Asmane : مرسی از شما دوست عزیز برای مطلب دقیق و به موقع تون
God'skingdom Foreveryone : حقیقتا آن عکس گرگ در لباس میش تعریف کننده اعمال اینگونه واعظین کاذب است. مسیح فرمود آنها را از اعمالشان خواهید شناخت. اعمال اینها جز تعالیم غلط و شکست زنجیر اتحاد در کلیسا چه چیز دیگری بوده؟
Manocher Makarian : اگر که حساب کنیم میوه های آنها برادران خانجانی و داود خطر و بهنام خان باشند باید گفت که شیطان در کلیسای ایران عالی کار کرده است
Ghemalaiell Aziz : خدا را شکر برای وجود شما برادر ، من این مطالب را خوندم و متوجه بسیاری دیگر از فریب های این به ظاهر نبی شدم سپاسگزارم از شما که در جهت آگاهی ، رشد و بنای ایمانداران در کلام زحمت می کشید امیدوارم با ادامه این خدمت مقدس بستری در کلام بوجود بیاد که دیگه شاهد فریب نو ایمانان و حتی ایماندارانی که سالهاست ایمان آورده اند بواسطه این فرقه ها نشیم .
ویلیام به دلیل اینکه با زنان مشکل داشت آنها را از سخن گفتن در کلیسا باز داشت همچنین داشتن پوششی مناسب و در خورشأن یک خانم را خارج از کلام دانست و یک مذهب درست نمود که در آن خیلی از آزادی های فردی زنان گرفت شد.
Armiya Poorang : تصميم ميگيرد كه با اسلحه به شقيقه خويش شليك كند و خودكشي نمايد و در هنگامي كه داشت دعاي عشاي رباني را ميخواند به شقيقه خود شليك نمود احتمالا این رو هم اون جن یا روح یا فرشته یا موجود غیبی بهش گفته بود ! دی:
Delbarin Sardar : برادر گرامی Cults Inourmidst بخش اول را دقیقا مطالعه کردم ... بسیار عالی نگاشته شده و با ذکر تاریخ و نبوتهای دروغین این آقای برانهام ..
از زحمات شما برادر گرانقدرم سپاسگزارم و قدردانی میکنم ..برکات خداوند بر شما باد آمین
Heavenly Man : مطالب بسیار ارزشمندی هستند این مقاله بسیار عالی بود
Deep Christians : برکات خداوند با شما باشه
Daniel Enoch : برادر سم عزيز سلسله روشنگريهاي دقيق و زيبايي را در مورد فرقه جعلي برانهام و گروهاش تا كنون درج نمودهايد ، خداوند بهت بركت بده
اينها خيلي منحرف هستن من با بعضي هاشون صحبت كردن عقايد بي خودي دارن
Marjan Hamavard II : khoda koneh ye agah sazi koli beshe vaseh hameh
Fatemeh Nabavinoori : ﻣﺮﺳﻲ ﻋﺎﻟﻲ ﺑﻮﺩ اﻃﻼﻋﺎﺕ ﺟﺎﻟﺐ و اﻓﺴﺎﮔﺮاﻧﻪ اﻱ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ.ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﺁﻥ.ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻧﺪ. ﺷﻴﻂﺎﻥ.ﻫﻤﻪ ﺭاﻣﻴﻔﺮﻳﺒﺪ اﮔﺮ ﺩﺭاﻳﻤﺎﻥ ﺭاﺳﺘﻴﻦ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ
نهضت خدمت شفا یا موسسه میسیونری شفا برانهام (Branham's Healing Ministry) (1946) ، نهضت باران آخر (The Latter-Rain movement) بین سالهای (۱۹۴8 تا ۱۹52) ، نهضت پسران ظاهرشده خدا (Manifested Sons of God) (۱۹۶۵) انجمن اوانجليستي ويليام برانهام (William Branham Evangelistic Association) که به آن ، به اختصار (WBEA) میگویند ، در سال (1965) ميلادي تاسیس و در حال حاضر پسر بزرگ ویلیا برانهام به نام بیلی پائول برانهام (Billy Paul Branham) مسئول این انجمن می باشد. اینان چهار گروهی بودند که توسط ویلیام ماریون برانهام (William Marion Branham) آغاز بکار کرد و به سرعت پيروان زيادي جذب نمود، نام مکتبی که ویلیام برانهام ایجاد نمود (Branhamism) است ، به پیروان این مکتب (Branhamites & Branhamist) میگویند. این فرقه به نامهای فقط عیسی (Jesus Only) ، کلیسای برانهامیستی (Branhamist Church & Branhamites Church) ، کلیسای پیغام (The Message) ، کلیسای لائودیکیه (Laodicea) ، کلیسای پیغام آخر (The End Message Church) ، کلیسای زمانهای آخر (the Last Church Age) ، کلیسای اوانجلیستی (Evangelistic Church) ، ایمانداران بین المللی توسان (Believers International, Tucson) ، مسیحیان از نو تولد یافته (Evangelical Christianity) ، مجمع کلیسای ایمان (Faith Assembly Church) ، يگانه انگاران پنطيكاستي (Oneness Pentecostal) ، كليساي انجمن اوانجليستي خدا (Church of God Evangelistic Association) و كليساي برانهاميستها (Branhamist Church & Branhamites Church) ، و از طرف برخي از رسانه هاي فارسي زبان مسيحي دگراندیشان مذهبی نیز شناخته می شود. ویلیام برانهام با الهام گرفتن از آموزه های الحادی و کفرآمیز ، تفاسیر و آموزه های جدیدی را به نام "مکاشفه خداوند بر من" وارد کلیسا نمود. او به دلیل دوران کودکی سختی که پشت سر گذارده بود از زنان متنفر بود ، وقتی هم که ازدواج نمود کمتر موقعی پیش میآمد که کنار همسرش باشد و همین موضوع باعث شد که وی تعلیم زنای مار با حوا را که از مکاتب الحادی و کفرآمیز بت پرستان در زمان ایلیای نبی و اخاب بود را وارد آموزه های کلیسایی کند ، او در موعظه های خود به شدت زنان را با تفاسیر غلط مردسالارانه از کتاب مقدس متهم و تحقیر می نمود. وی بسیاری از تفاسیر کتاب مقدسی را تغییر داد ، او معانی ، مفاهیم و تفاسیر جدید بدعت آمیزی را وارد کلام نمود. وی به شدت بر ضد تثلیث ، صلیب و كليساي كاتوليك و ارتدوكس بود ، او پسر خدا بودن عیسی مسیح را انکار می نمود ، ویلیام برانهام حتی بر موی سر ، ناخن ، لباسهای بیرون ، لباسهای زیر زنان و مردانه ، موی مردان ، دستورات خاصی را صادر مینمود . او یک بار در جلوی چشم حضار ، کتاب مقدس را به بیرون پرتاب کرد و گفت دعا میکنم خداوند به من انجیل جدیدی بدهد. وي یکی از آرزوهایش این بود که انجیل جدیدي مانند مورمونها ، شاهدین یهوه و سیانتولوژیستها ابداع کند ، او بر اساس باب چهارم کتاب ملاکی در عهد قدیم خود را ایلیای نبی نامید و بعد از مدتی بر اساس عهد جدید عبرانیان 8:13 خود را همان مسیح دیروز و امروز نامید. او یکی از برجسته ترین رهبران لژهای فرماسونری با لقب جادوگراعظم بود که نشانش عقاب طلایی می باشد و هم اکنون قبر وی به صورت هرمی شکل است و بر قله هرمی آن یک عقاب طلایی نصب گردیده است. او در طی موعظههاي خود به همه کلیساها توهین مینمود و آنها را شیطانی می خواند ولی هرگز جوامع مخفی و لژهای فرماسونری را که در آن زمان به شدت فعال بودند شیطانی خطاب ننمود و هرگز از آنها حرفی به میان نیاورد. وی آموزه تثلیث ، تعمید و برخی دیگر از عقاید کلیساهای تثلیثی را شیطانی خواند ، و گفت همه آنها در بابل گناه و خارج از بدن مسیح قرار گرفته اند. او تعلیم میداد که جهنم ابدی نیست و تو هر کاری کرده باشی و پس از مدتی آن را دوباره و دوباره تکرار کنی خون عیسی پس از هر بار توبه شخص توبه کننده را میبخشد. برانهام براي پيروانش خوردن تخم مرغ را ممنوع اعلام كرده بود. او رهبري کاریزماتیک و به شدت اقتدارگرا بود ، این فرقه را میتوان جزو فرقه های کاریزماتیک و آخر زمانی ، در رده فرقه هاي روزقيامت دسته بندی نمود. ویلیام برانهام فردی تنبل ، خوشگذران ، خودپسند و مغرور بود. او يك شكارچي بود كه براي تفريح و خوشگذراني با دوستان خود در حالي كه ويسكي مي نوشيد به شكار ميرفت و سرودهاي مذهبي ميخواند. برانهام با شستشوی مغزی و استفاده از تاکتیکهای کنترل ذهن بر روی اعضاء فرقه خود از آنها بهره کشی نموده و از طریق آنان مخارج مالی خود ، خانواده و همسفران سفرهای بشارتیاش را تهیه مینمود. او بارها به شیادی و کلاه برداری متهم گردید که به دلیل نداشتن مدارک کافی در همان سطح روزنامه ها و جراید باقی ماند. پیروان برانهام افرادی خشن و منزوی هستند که دائما سخنان وی را به طرق مختلف بیان میکنند و بیشتر برای اجرای مراسم مذهبی خاص خود در خانه ها جمع میشوند و نوارهاي ظبط شده و يا ويدئو هاي برانهام را نگاه ميكنند و اگر هم كسي بخواهد موعظه اي داشته باشد از روي موعظه هاي برانهام نت برداري نموده و سخنان وي را موعظه ميكند. اکثر پیروان او را اهالی زادگاهش و چندین کشور عقب افتاده آفریقایی مانند کنگو ، زئیر و چندین شهر کوچک در آلمان ، ایران و ترکیه تشکیل میدهند. برانهام جزو اولين تلوانجليستهايي بود كه براي تبليغ و بشارت از تلويزيون استفاده نمود. او به شدت معتقد بود تعميد فقط در نام عيسي مسيح صحيح مي باشد و تعميد در نام پدر پسر روح القدس غلط و باطل است و كساني كه بر اساس متي 28 : 19 تعميد گرفته اند بايد از نو تعميد بگيرند ، و اگر در نام عيسي مسيح تعميد نگيرند جهنمي ميشوند. او معتقد بود تثليث علامت وحش يا شيطان است. وي ادعا مي نمود كه فرشته هفتم يعني فرشته كليساي لائودكيه مي باشد. برانهام ادعا نمود كه هفت مهر مكاشفه را باز نموده و بر اين اساس كتابي به نگارش در آورد. او پيشبيني نمود كه در سال (1977) آخر زمان است و دنيا نابود مي شود. ويليام برانهام در سال (1955) اعلام نمود كه شهر لسانجلس تا قبل از (1977) نابود خواهد شد و كل شهر در زير آب فرو خواهد رفت. در سال (1962) وي نبوت ميكند هيچ انساني هرگز نمي تواند پا به كره ماه بگذارد. او باز هم پيشگويي ميكند در سال (1948) و (1953) واتيكان توسط بمب افكنهاي شوروي بطور كامل نابود خواهد شد.
در اينجا به خلاصه اي از زندگي ويليام برانهام ميپردازيم.
هنگامی که ویلیام ماریون برانهام به دنیا آمد ، مادرش 19 ساله و پدرش 25 ساله بود ، وی به تاریخ شانزده آوریل 1909 در شهر بورکسویل کنتاکی در کشور آمریکا به دنیا آمد. برانهام از ابتدا ادعاهای عجیبی می نمود. وی ادعا میکرد خوابهای 18 ماهگی خود را به خاطر میآورد و در سن سه سالگی پرندهای با او سخن گفته است. همچنین او ادعا میکرد در سن هفت سالگی هنگامی که در زیر یک درخت سفید رنگ قرار داشت گردباد کوچکی شاخ و برگهای درختي را به حرکت درآورد و توجه او را به خود جلب نمود و از میان آن گردباد صدای شخصی را شنید که به وی تذکر میداد هیچ وقت شراب منوش، دخانیات مصرف مکن ، که در آینده کاریست که باید انجام دهی !! ادعاهای برانهام پایانی نداشت و در هر موعظه ادعایی عجیب مینمود وي خاطرهای از سن ده سالگی خود تعریف مینماید و ميگويد: من را به یک کلیسای بابتیستی کوچکی (Opossum Kingdom Baptist Church) بردند که یک واعظ دورهگرد آنجا بود. کار واعظ این بود که هر 2 ماه یک بار به آنجا میآمد و آنها به او هر سال یک کیسه کدو تنبل به همراه چیزهای دیگری میدادند. واعظ فرصتی پیدا کرد و برای من به عنوان یک پسر کوچک دعا کرد و این اولین سفر کلیسایی من بود. او در سن 18 سالگی ادعا میکرد که دو مرتبه در جنگل ، صلیب نورانی دیده است که با وی به زبان بیگانه سخن میگفت. ویلیام برانهام در سن بیست سالگی پس از دیدن رویاهای بسیار و بهبودی یافتن از یک بیماری سخت توبه مینماید و در سن بیست و چهارسالگی ادعا میکند که صداهایی که در کودکی شنیده بود ، همواره در تمامی مراحل زندگی اش همراه وی بوده و او را راهنمایی میکرده. برانهام همچنین ادعا می کرد که دو مکاشفه از خدا دریافت نموده یکی در کنار یک رود خانه و دیگری در حین مأموریتی که برای موعظه می رفته است. در همان سال یعنی در یازده جون (1933) در عصر یکشنبهای در تابستان ، او که مراسم تعمید را در رودخانهی اوهایو انجام میداد ستارهای نورانی نازل شده با صدای باد بر روی ویلیام برانهام به عنوان یک نبی قرار گرفت. (به گفته پیروان وی یعنی برانهامیستها كسي اين واقعه را شهادت نمي دهد بجز پيروان وي) در سن 25 سالگي در تاريخ ٢٢ ژوئن (١٩٣۴) ويليام برانهام با زنی به نام هاپ برامباچ ازدواج ميكند و در سن 26 سالگي به تاريخ ١٣ سپتامبر (١٩٣۵) صاحب فرزند پسری می شود که نام وی را بيلي پائول برانهام میگذارد و در سن 27 سالگي به تاريخ ٢٧ اكتبر (١٩٣۶) صاحب فرزند دختری میگردد که نام او را شارون رُز میگذارد. او در سن 27 سالگي به سال (١٩٣۶) پيشبيني (نبوت) ميكند كه در سال (1937) رودخانه اهايو طغيان مي نمايد. چارلز برانهام ، پدر ويليام برانهام در تاريخ ٣٠ نوامبر همان سال در سن ۵٢ سالگي فوت ميكند. ویلیام برانهام در سال (1937) متعاقب سيل اهايو ، همسرش هاپ برامباچ را به دلیل بیماری سل از دست میدهد و چهار روز بعد دخترش شارون رُز هم فوت میکند. برانهام به دليل اين واقعه ناگوار تصميم ميگيرد كه با اسلحه به شقيقه خويش شليك كند و خودكشي نمايد و در هنگامي كه داشت دعاي عشاي رباني را ميخواند به شقيقه خود شليك نمود ولي اسلحه عمل نكرد. برانهام میگفت که خدا همسر و دخترش را به خاطر قطع مشارکتش با پنطیکاستی ها از او گرفت. ویلیام برانهام پس از دست دادن همسر و دخترش ، در تاریخ 23 اکتبر (1941) یعنی چهار سال پس از فوت آنها در سن سی و دو سالگی ، با شخصی به نام مدا ازدواج مي نمايد ، وی اعتقاد داشت که این زن یعنی همسر دومش هدایتی ویژه برای او دارد ، به دنبال این ازدواج او تبليغات خود را در راديو و تلويزيون به عنوان اولين تلوانجليسها شروع كرد همچنين وي در سن سی و هفت سالگی به تاريخ 21 مارس (1946) صاحب دختري به نام ربكا شد. در همين سال به تاريخ 7 مي (1946) وي ادعا ميكند كه بارها بهشت را ديده و روحي بر او نازل شده و از وي خواسته تا خدمتش را آغاز كند. وي در اين سال موسسه كوچكي را بطور غير رسمي با نام خدمت شفا تاسيس نمود. او در اين سال چندين روز به يك غار ميرود و ادعا ميكند كه روحي بر او ظاهر ميشود و ميگويد كه خدا به او عطایاي شفا بخشيده و او را مي فرستد تا مردم را شفا دهد. روح به او ميگويد كه اگر صادق باشد و طوري صحبت و عمل كند كه مردم او را باور كنند آنگاه هيچ چيز حتي سرطان هم نخواهد توانست در مقابل دعايش بايستد. روح يا فرشته به او ميگويد همانطور كه خدا به موسي دو علامت داد تو هم دو نشانه داري ، يكي شفا و دومي مكاشفه اسرار قلبي مردم (ديدن اسرار و مشكلات مردم) . وي ادعا مينمايد كه صدها ملاقات اينچنيني با آن روح يا فرشته داشته و در ملاقاتهايش از ترس و وحشت فراوان به حالت فلج در ميآمده. برانهام هرگز نام اين موجود غيبي را نگفت ، چون خود وي هم نمي دانست. هروقت كه اين موجود غيبي و ماورايي حضور داشت او مي توانست شفا دهد و در نبودش برانهام قادر به شفا دادن نبود. برانهام ادعا ميكرد كه اين موجود غيبي همان عيسي مسيح است كه در عهد عتيق با ابراهيم در تماس بود. در تاريخ (1947) برانهام سی و هشت ساله همراه با همكارانش در وانكور كانادا جلسات بشارتي (فرا فرقه اي) (Time Sect) به مدت دو هفته تشكيل داد كه در شهرهاي مختلف انجام شد و حدود هفتاد هزار نفر شركت كننده داشت. اين جلسات همراه با آيات و معجزات بود و در همين موقع بود كه برانهام تعليم باران آخر را از عهد عتيق يوئيل 2: 23 (اي پسران صهيون در يهوه خداي خويش وجد و شادي نماييد ، زيرا كه باران اولين را به اندازه اش به شما داده است و باران اول و آخر را در وقت براي شما بارانيده است) آغاز كرد و جنبش "باران آخر" يا "نئو پنطيكاستي" (Neo Pentecostal) را پايه گذاري كرد. برانهام به پيروانش وعده داد که خدا کلیسایش را بازسازي خواهد کرد و مشکل فرقه ها را که علامت وحش در کتاب مکاشفه است ، حل خواهد نمود. هر کس که به فرقه هاي کلیسایی ملحق شود "علامت وحش" را پذیرفته است. برانهام گفت عامل هر گناهی که در پنطیکاستی های جیززاونلي (Jesus Only Pentecostals) وجود دارد از یک زن سرچشمه میگیرد که پائین ترین درجۀ مخلوقات خداست ، سپس به وضوح تعليم ضد تثليث را موعظه كرد و كليساهاي تثليثي را فاحشه هاي كوچك و كليساي كاتوليك و پاپ را فاحشه بزرگ و ضد مسيح خواند. در تاريخ ٢۴ ژانويه ١٩۵٠ وقتی او چهل و یک ساله بود ستون آتشي از بالاي سرش عكسبرداري شد. بسياري آن را حقه عكاسي و فريب دانستند و بسياري هم وي را خادم شيطان لقب دادند كه شيطان به وي كمك نموده و بسياري هم به وي و موعظه هايش ايمان آوردند. در همين سال همكاران وي ادعا نمودند كه برانهام پسر بچه اي مرده را در فنلاند زنده نمود. بعد از پخش اين خبر افراد ثروتمند و مشهور راهي ديدار با وي شدند از جمله مي توان به فلورانس نايتينگل ، پادشاه انگلستان جرج ششم و برخي از سناتورهاي كنگره آمريكا اشاره نمود. در تاريخ ١٩ مارس (١٩۵١) وقتی چهل و دو سال داشت دخترش سارا متولد شد. در همين سال وي به آفريقاي جنوبي سفر كرد و در 12 شهر آن گردهمايي های بزرگی برگزار كرد و در سن چهل و پنج سالگي به تاریخ 19 سپتامبر (1954) وي به هندوستان رفت و چندين گردهمايي نیز در آنجا برگزار نمود. برانهام چهل و شش ساله در تاريخ مي (1955) به سوئيس رفت و در جلسه ای که برگزار نموده بود عكاسی از وي عكسی گرفت و نوری در تصویر بر روی شيشه پنجره ، پشت سر برانهام منعکس شد ، برخي آن نور را همان ستون آتش استنباط نمودند و برخي با اين شايعه مخالفت كردند و گفتند فقط نور فلاشي است كه هنگام عكسبرداري بر روي شيشه افتاده و دوباره اختلافات بين شركت كنندگان و روزنامه ها و مجلات و راديوهاي موافق و مخالف درگرفت. ویلیام برانهام در 19 مي همين سال از همسر دومش صاحب پسری شد که نام او را جوزف گذاشت. در تاريخ 16 ژانويه (1956) وي که حالا چهل و هفت ساله شده بود با چندين نطق ملت آمريكا را به توبه فرا خواند و در 8 آوريل همين سال وي ادعا نمود كه فرشته يا روح به او وعده داده كه خدمتش در 3 مرحله به اوج خودش ميرسد و برانهام ادعا مينمايد كه خدا در حال آماده كردن اوست. وی در سال (1957) در سن چهل و هشت سالگی به همراه يارانش ادعا مي نمايد كه 5 نفر كه مرده بودند توسط وی دوباره زنده شدند. همچنین اين شكارچي پير اينبار به جاي كشتن ، در سن پنجاه سالگی به سال (1959) ادعا مينماید كه در تاريخهاي 8 اكتبر و 7 نوامبر و اول سپتامبر دو سنجاب و يك ماهي را زنده نموده و شفا داده است. در تاريخ 8 مي (1960) وقتی پنجاه و یک ساله شد ادعا نمود كه او در اتاقش صداي فرشته هايي كه سرودهاي روحاني مي خوانند را ميشنود. او همچنين ادعا نمود كه صدايي به وي ميگويد دوست داري آن سوي پرده زمان را ببيني؟ در 20 الي 24 جولاي در لاكپورت كاليفرنيا عكاسي از وي چند تصوير ميگيرد و باز ادعاهاي تكراري از هاله نور و ستون آتش و جنجال بر سر آن در قبول يا ردش و يا خراب شدن نگاتيوها شروع ميشود. پيروانش در دفاع از مافوق طبيعه بودن برانهام براي منكرين او عهد عتيق حزقيال باب يك آيات 26 الي 28 را مثال ميزدند. (و بالاي فلكي كه بر سر آنها بود شباهتِ تختي مثل صورت ياقوت كبود بود و بر آن شباهتِ تخت، شباهتي مثل صورت انسان بر فوق آن بود. و از منظر كمر او بطرف بالا مثل منظر برنج تابان، مانند نمايش آتش در اندرون آن و گرداگردش ديدم. و از منظر كمر او به طرف پايين مثل نمايش آتشي كه از هر طرف درخشان بود ديدم. مانند نمايش قوس قزح كه در روز باران در ابر مي باشد، همچنين آن درخشندگي گرداگرد آن بود. اين منظرِ شباهتِ جلال يهوه بود و چون آن را ديدم، به روي خود درافتادم و آواز قائلي را شنيدم). در اوائل دهۀ (1960) همکاري و حمایت رهبران کلیساهاي پنطیکاستی از برانهام برداشته شد و ميان گروه جيزز اونلي و پیروان برانهام نزاعهای متعددی در گرفت و روابط میان این دو گروه تیره گشت. برانهام کتاب مكاشفه هفت دوره كليسا را در تاريخ ۴ دسامبر تا ٨ ژانويه (١٩۶١) در خيمه برانهام در جفرسون ويل ، اينديانا به پایان رساند این کتاب یکی از مهمترین آموزههای وی نزد پیروانش میباشد. برانهام پنجاه و دو ساله در تاريخ سپتامبر (1961) روياي گوزن كانادايي و پوست خرس نقرهاي گريزلي را دید و تفاسیر خودش را نسبت به این خوابها برای پیروانش ارائه نمود. در همين سال مادر وي درگذشت. او که حالا پنجاه و سه سال داشت در تاريخ 9 ژوئن (1962) ادعا ميكند كه سايه مرگ بر بالاي سر يك دختر را دیده است و به دختر حاضر در جلسه هشدار میدهد و عكاس وی که از پیروان او می باشد بلافاصله عكس ميگيرد و سایه ای در عکس را به همگان نشان میدهد و میگوید این سایه مرگی است که برادر برانهام دیده و تشخیص داده. او در سال (1963) حالا که پنجاه و چهار سال دارد به غرب آريزونا میرود و ادعا مینماید كه به وي الهام شده به سمت غرب به كوههاي كاتالينا برود چون خدا ميخواهد با وي صميمانه گفتگو كند ، سپس او ادعا نمود طبق عهد عتيق ملاکی باب 4 (اينك من ايليّاي نبي را قبل از رسيدن روز عظيم و مَهيب خداوند نزد شما خواهم فرستاد) و عهد جديد مکاشفه 3:11 (و به دو شاهد خود خواهم داد كه پلاس دربر كرده، مدّت هزار و دويست و شصت روز نبوّت نمايند) اعلام کرد که روح الیاس بر اوست و نبی روزهاي آخر می باشد و همچنین میگوید: البته این چیزیست که فرشتۀ خدا بر او مکشوف کرده است !!. این ادعا باعث جدایی و فاصله گرفتن بسیاري از پنطیکاستیها از او شد. در 24 اكتبر همين سال وي مدعي شد كه صدايي او را به بازگشت به كوهستان فرا خوانده است و او از صدا اطاعت نموده و به کوهستان میرود. در ٢٧ نوامبر نیز وي مدعي می شود كه براي خواهرش دعا كرده و او را از يك تومور تخمداني كه در بالاي رحم او بوده ، نجات و شفا داده است. برانهام در سن پنجاه و پنج سالگی به تاريخ مي (1964) ادعا مینماید كه فرشته براي او حامل يك ماموريت و پيام شفا دهنده الهي براي جهان است. در اين سال بيشتر واعظين و روزنامه ها و مجلات به او حمله ميكردند و از بسياري از جوامع مسيحي طرد شده بود. در 8 مارس همين سال در درب عقبي كليسایي در بندر دبليو گرانتزسول دالاس تگزاس ، عكسی از وی گرفته و لكه سفيدي روي يقه كتش ديده می شود ، باز بين دو گروه پيروان و منكران برانهام سر تقلبي و يا راست بودن و يا از شيطان بودن و از خدا نبودن اين لكه سفيد بحث در میگیرد. ویلیام برانهام در سن پنجاه و شش سالگی بسيار تلاش نمود تا رابطه خود را با سایر رهبران پنطیکاستی مخصوصا رهبران کلیساهای متحد پنطیکاستی (United Pentecostal church) به اختصار (UPC) احیا كند ولي بدلیل مرگ نابهنگام وی بی نتیجه ماند. ویلیام برانهام در تاريخ 18 دسامبر (1965) در راه جفرسون ویل ایندیانا بود تا در مورد (ردپای شیطان) موعظه کند که در اثر تصادف با اتومبیل یک راننده مست به شدت زخمی و راهی بیمارستان شد و در ساعت 17:49 به تاریخ 24 دسامبر در همان بیمارستان فوت نمود. کشیشان و رهبران معتقد به او ، روزها بر سر جسد وي دعا کردند تا شاید زنده شود اما فایده اي نداشت. بسیاري از پیروانش باور داشتند که او همان ايلياي نبي است و برخی هم فکر میکردند از یک باکره متولد شده و مسيح دوم است و انتظار داشتند که پس از سه روز از مردگان برخیزد. پيروانش مدعي هستند كه برانهام سال مرگش را پيشبيني كرده بود. محل دفن ويليام برانهام را خواهرش تعيين و مشخص نمود ، او در ایندیانا به خاک سپرده شد. قبر وي به صورت هرم فراعنه مصر است با این تفاوت که بر بالاي هرم مقبره او ، يك عقاب طلايي قرار دارد. هر سال در عيد پاك پيروان ويليام برانهام بر سر مزار او جمع مي شوند. بسياري معتقدند كه ويليام برانهام يك فراماسونر بوده است و با انجمن هاي مخفي فراماسونري (Freemasonry) همكاري داشته ، چندين بار از وي در اين زمينه سوال مي شود اما او هرگز رد يا انكار نميكند ولي بارها از روشن نمودن اين مطلب طفره مي رفته است. ویلیام برانهام در موعظههای خود درباره همه چیز سخن میراند ... و حتی درباره سیاست ، یا جنگ جهانی دوم ، یا کلیساهای منحرف ، یا فرقه های منحرف و یا ادیان مختلف ولی او با این که در جراید و در شایعات و در صحبتهای روزانه آن زمان غرب یکسره درباره فراماسونها ، ماسونها و جوامع فراماسونری مطلب میشنید ، اما هرگز درباره آنها سخن نگفت و یا اظهار نظری نکرد. شواهد بسياري نشان ميدهد وي عضو برتر يك لژ فراماسونري بوده و هميشه از طرف فراماسونها حمايت ميگرديد است. شايعاتي در بسياري از اخبار مستند ديده ميشود كه وي در اواخر عمرش به دليل اختلافاتي كه در لژ براي بدست آوردن رهبري لژ پيدا ميكند بر اثر تصادف ساختگي (سانحه رانندگي) كشته ميشود ، برخی نیز او را شهید شده به دست فراماسونرها میدانند ، برخی هم او را در ردیف اول رهبران لژ فراماسونری قرار میدهند و میگویند: رهبران مذهبی سیاسی فراماسونها در نیمه قرن هجدهم تا اوائل قرن بیستم به ترتيب ، چارلز تیز راسل (Charles Taze Russell) موسس شاهدان يهوه ، قاضی جوزف رادرفورد (Joseph F. Rutherford) ، جوزف اسمیت (Joseph Smith) رهبر و موسس فرقه مورمون ، ویلیام برانهام رهبر و موسس تفكر برانهاميستي میباشند. در چندین مقاله و کتاب هم از ویلیام برانهام به عنوان خبرچین کوکلاسکلان (Ku Klux Klan) به اختصار (KKK) نام برده شده است. قبر وي به صورت يك هرم است كه بالاي آن يك عقاب طلايي وجود دارد ، بسياري اين را نشانه و مهر تاییدی بر ماسون بودن وی مي دانند و عقاب طلايي كه بر روي هرم مقبره وی قرار گرفته است را ، نشانه جادوگر انجمنهاي مخفي ماسوني ، معرفي مي كنند.
دنباله مطلب در بخش دوم - sam ronik
Carol Moon : I LOVE THIS MESSAGE! THATS RIGHT AND I CONGRATULATE YOU THAT YOU PUT THIS FOR THE PEOPLE TO UNDERSTAND BUT FALSE PROPHET! ! THANK YOU SO MUCH MY WONDERFUL BROTHER Cults Inourmidst AND GOD BLESS YOU FOREVER! !!
Nahid Bahramian : KHODAVAND RA SHOKR MIKONAM BARAYE VOJODE SHOMA AZIZAN,KE BA JAMAVARYE IN ETELA'AT KE KHEYLIHA RA BE BIRAHE MIKESHANAD VA BA KHANDANE IN MAJMOEH AZ BEDATHA KHEYLY AZ IMANDARAN AGAHY PEYDA MIKONANAND AZ IN BEDATHAYE KHATARNAK!!!!
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
برانهام از برجسته ترین رهبران لژهای فرماسونری با لقب جادوگراعظم بود که نشانش عقاب طلایی می باشد و هم اکنون قبر وی به صورت هرمی شکل است و بر قله هرمی آن یک عقاب طلایی نصب گردیده است.
نوشتار خودم: در جای دیگر هم به این موضوع اشاره مبسوط نموده ام در چندین مسیج در چند سال گذشته دو تا از رهبران این فرقه به من گفتند که تو را جادو کرده ایم و از این حرفها و من رو با این مسائل تهدید کردند
ولی در همین جا می گویم که نیروهای شرارت را باطل اعلام می کنم و خون عیسی مسیح تمام گناهان من رو کفاره کرده و در محافظت و مراقبت دائمی خداوند و پری روح القدس او زیست می کنم
Jamshid Nahavandi : dorood bar shoma azizane khodavand va sepasgozaram az mataleb amozandaton,amin ke khodavand be shoma azizan barekat bede ke daste in shayatine msihi nama ra ro mikonid
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
اکثر پیروان برانهام را اهالی زادگاهش و چندین کشور عقب افتاده آفریقایی مانند کنگو ، زئیر و چندین شهر کوچک در آلمان ، ایران و ترکیه تشکیل میدهند.
نوشتار خودم
در یکی از پستهای قبلی خودم هم اشاراتی به رهبران این فرقه کاذب و منحرف در ایران داشته ام که رهبران فرقه منحرف برانهم در ایران سه شخص کنگو برازویلی هستند که الان کشورشان در آفریقا تجزیه شده و به دو کشور جدا از هم تبدیل شده با نام های کشور کنگو و کشور برازویل . این سه شخص که فارسی رو هم خوب نمی توانند صحبت کنند و تپق هم می زنند با نامهای فیروز صادق خانجانی با نام مستعار آندرانیک و بهروز صادق خانجانی و شیرین صادق خانجانی بوده که به گواه چهار شاهد فیروز صادق خانجانی از مشکلات روحی و انزوا گرایی رنج می برد. همان طور هم که می دانید کنگو برازویل قبلا مستعمره کشور فرانسه بوده به همین دلیل این اشخاص به زبان فرانسه مسلط می باشند
Heavenly Man : اما در مورد نبوت دروغین برانهام در مورد این که هیچ انسانی نمی تواند پا بر کره ماه بگذارد
قسمتی از مقاله بالا
در سال (1962) برانهام نبوت ميكند هيچ انساني هرگز نمي تواند پا به كره ماه بگذارد
اما 7 سال بعد از نبوت دورغین برانهام و چهار سال بعد از مرگ این نبی دورغین ، در 21 ژانويه سال 1969 .م نيل آرمسترانگ تو دهنی بزرگی به برانهام زد با پا نهادن بر کره ماه
http://dopstane.blogfa.com/post/12
Cults Inourmidst : برادر هونلي عزيز و گرامي دقيقا درست فرموديد و با شما موافقم ، متون شما رو در مورد برانهاميستها با دقت مطالعه كردم و در تاريخچه برانهاميستهاي ايراني از مطالب شما استفاده شده و در انتها تمامي منابع با دقت ذكر خواهد شد . خدا به شما بركت دهد.
Heavenly Man : اما سم عزیز در مورد سطح سواد برانهمیستهای کنگویی که در ایران فعالیت می کنند تا قبل از خروج از ایران فاقد هر گونه تحصیل الهیاتی بوده اند الان ولی یکی از دوستان فرمودند برخی از دوستانشان در کانادا که اونها الان رد کردند یوپی سی رو برایشان مدارک الهیاتی تقلبی دست و پا کرده است تا جایی که میدانم دو دهه ای که این برانهمیستهای کنگویی که نامشان در بالا درج شده شیرین صادق خانجانی ترک تحصیل کرده در دوره راهنمایی و دلیل آن هم تمسخر هم کلاسی ها عنوان شده بود به دلیل رنگ پوستشان و بهروز هم همین طور
Cults Inourmidst : در مورد مدركي كه يو پي سي براي اينها تهيه كرده بود من تحقيق كردم خبر موثق بوده ولي به دليل اينكه آبروي يو پي سي زير سوال مي رود ايشان انكار ميكنند كه چنين عملي انجام داده اند
Heavenly Man : بله دوست عزیز سم جان در نوار ویدیویی که وجود داره خود یوسف ندر خانی که در ایران دوره راهنمایی رو به پایان برده اعلام می کنه که دوستانش د ارند از کانادا براش مدرک الهیاتی می گیرند
Cults Inourmidst : چون رهبران فارسي زبان يو پي سي با توجه به حمايتهاي گسترده اي كه در آمريكا ، كانادا ، آلمان ، سوئيس از اين فرقه به عمل آوردن انكار ايشان را سختر ميكند و بهتر است كه حقيقت را بگويند و انكار نكنند ، من در تاريخچه اي كه از برانهاميستهاي ايراني در قسمتهاي بعدي درج خواهم كرد به تفصيل به اين موضوع مي پردازم
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
ويليام برانهام در سال (1955) اعلام نمود كه شهر لسانجلس تا قبل از (1977) نابود خواهد شد و كل شهر در زير آب فرو خواهد رفت.
---------------
اعلام هواشناسی کنونی شهر زیبای لس آنجلس در ایالت کالیفرنیای آمریکا می تونید از اینجا آب و هوا و درجه رطوبت و گرمای این شهر رو ببینید فکر می کنم ایرانی نباشه که در این شهر فامیل و یا خویشاوندی نداشته باشه
http://weather.mirbig.net/...
Heavenly Man : قسمتی از مقاله بالا
برانهام باز هم پيشگويي ميكند در سال (1948) و (1953) واتيكان توسط بمب افكنهاي شوروي بطور كامل نابود خواهد شد.
نوشتار خودم: اما در مورد نابودی واتیکان که یک نبوت کذب از سوی نبی کاذب برانهام بوده می توانید تمام اطلاعات در مورد این شهر رو از لینک زیر بخوانید
http://fa.wikipedia.org/...
Cults Inourmidst : براي خود من خيلي جالب بود اين آقا مي رفته توي يك غار و در اونجا دعا مي كرده و در همونجا موجود غيبي رو ميبينه و جالب تر از همه اينكه هيچ وقت نميگه اين فرشته هست يا روحه ولي بعد از اين كه كمي شهرت پيدا ميكنه اول ميگه يه روح هست كه با من صحبت ميكنه و بعد ميگه روح نيست يك فرشته هست بعدها يارانش ميگفتن خود عيسي مسيح بود كه با اون صحبت ميكرد و به صورت يك روح يا فرشته خودش رو به برانهام نشون ميداد و بعد از مرگ برانهام ميگن كه برانهام عيسي مسيح بوده و خود برانهام مسيح پادشاه بهشت خودش خودش رو تعليم ميداده و مانند عيسي مسيح كه در باغ جتسيماني بود خودش به خودش دعا مي كرد !! يعني برانهام عيسي مسيح بوده و در ظهور ثانويه خود با صورت و جسم برانهام بر روي زمين اومده بود خب ما مي بينيم هر سال ياران و پيروان برانهام در سالگرد مرگ وي بر سر قبر او ميروند و قبرش را زيارت ميكنند و در آنجا سرودهاي روحاني مي خوانند!! پيروان برانهام هنوز هم منتظر اين هستند و هر سال پيشگويي ميكنند كه عيسي مسيح يعني برانهام دوباره ظهور پيدا كنه اگه به تصوير بالا دقت كنيد ميبينيد نوشته برانهام پادشاه بهشت و مسيح!!!
Heavenly Man : بسیار مقاله ارزشمندی بود با تشکر سم عزیز در فیض خداوند استوار و برقرار باشی
Sara Azadi : در نام پدر،پسر،روح القدس براشون آرزوی رهایی از این خرافات رو میکنم.
Maria Yousefi : یعنی اگه برانهام این باشه که خیلی داره نسبت به خواهرانم ظلم می کنه .
من اینو مطمئن هستم که هیچ یک از خواهرانم این شخص و آموزه هایش را قبول ندارند و نمی کنند و اگر هم در جایی دیده شد که کسی به سمت این فرقه رفت بدانید که از روی اجبار است . من خودم که یک زن هستم فکر می کنم عقاید این شخص بیشتر شبیه مسلمونها هست و خب من نمی دونم ولی حدس می زنم که شاید می خوان با این کارشون به دوستانم ضربه بزنند.
برادر عزیز خیلی برام جالب بود و ممنونم به خاطر اینکه وقت میذارید و این مطالب رو تهیه می کنید . مطمئنم که خیلی وقت شما رو گرفت ولی برادر عزیز عیسی مسیح شاهد اعمال شما است.
Davood Flahe : در مورد این فرقه بحث و نقدها بسیار زیاد است و منتظر خواهم ماند که برادر ساسان توسلی و ادوین آبنوس روشنگری و نقد خود را نسبت به این فرقه انجام دهند .
Daniel Enoch : مرسي از اطلاع رساني برادرجان اينها خيلي منحرف هستن عيسي مسيح و كليسا را به بازي خود گرفته اند خود اينها نمي دانند چي مي خوان و همه را فريب داده اند
Mozhgan Bazargan : دعا کنیم که نوایمانان گرفتار دام این فرقه های دروغین نگردند
Neda Aghakhani : Afshar ba sepas ali bud montazere bakhshe dovom hastim.
Ely Irani : این مردک چقدر چرت و پرت گفته !!! خیلی جالبه , تازه کلیساهای مارو مسخره میکنن و میگن : زن ها چرا در کلیساهای شما نمیتونن موعظه کنن عقلشون و از دست دادن اینا
Armiya Poorang : برادر خیلی پر محتوا و دقیق بود - خیلی دقیق به مسائل پرداختید خدا به شما برکت بده
Nasle Mandegar : مرسی برادر عالی بود , اینا دست پرورده ی شیطان هستن . ما باید اطلاع رسانی کنیم
Hedyeh Asmane : مرسی از شما دوست عزیز برای مطلب دقیق و به موقع تون
God'skingdom Foreveryone : حقیقتا آن عکس گرگ در لباس میش تعریف کننده اعمال اینگونه واعظین کاذب است. مسیح فرمود آنها را از اعمالشان خواهید شناخت. اعمال اینها جز تعالیم غلط و شکست زنجیر اتحاد در کلیسا چه چیز دیگری بوده؟
Manocher Makarian : اگر که حساب کنیم میوه های آنها برادران خانجانی و داود خطر و بهنام خان باشند باید گفت که شیطان در کلیسای ایران عالی کار کرده است
Ghemalaiell Aziz : خدا را شکر برای وجود شما برادر ، من این مطالب را خوندم و متوجه بسیاری دیگر از فریب های این به ظاهر نبی شدم سپاسگزارم از شما که در جهت آگاهی ، رشد و بنای ایمانداران در کلام زحمت می کشید امیدوارم با ادامه این خدمت مقدس بستری در کلام بوجود بیاد که دیگه شاهد فریب نو ایمانان و حتی ایماندارانی که سالهاست ایمان آورده اند بواسطه این فرقه ها نشیم .
ویلیام به دلیل اینکه با زنان مشکل داشت آنها را از سخن گفتن در کلیسا باز داشت همچنین داشتن پوششی مناسب و در خورشأن یک خانم را خارج از کلام دانست و یک مذهب درست نمود که در آن خیلی از آزادی های فردی زنان گرفت شد.
Armiya Poorang : تصميم ميگيرد كه با اسلحه به شقيقه خويش شليك كند و خودكشي نمايد و در هنگامي كه داشت دعاي عشاي رباني را ميخواند به شقيقه خود شليك نمود احتمالا این رو هم اون جن یا روح یا فرشته یا موجود غیبی بهش گفته بود ! دی:
Delbarin Sardar : برادر گرامی Cults Inourmidst بخش اول را دقیقا مطالعه کردم ... بسیار عالی نگاشته شده و با ذکر تاریخ و نبوتهای دروغین این آقای برانهام ..
از زحمات شما برادر گرانقدرم سپاسگزارم و قدردانی میکنم ..برکات خداوند بر شما باد آمین
Heavenly Man : مطالب بسیار ارزشمندی هستند این مقاله بسیار عالی بود
Deep Christians : برکات خداوند با شما باشه
Daniel Enoch : برادر سم عزيز سلسله روشنگريهاي دقيق و زيبايي را در مورد فرقه جعلي برانهام و گروهاش تا كنون درج نمودهايد ، خداوند بهت بركت بده
اينها خيلي منحرف هستن من با بعضي هاشون صحبت كردن عقايد بي خودي دارن
Marjan Hamavard II : khoda koneh ye agah sazi koli beshe vaseh hameh
Fatemeh Nabavinoori : ﻣﺮﺳﻲ ﻋﺎﻟﻲ ﺑﻮﺩ اﻃﻼﻋﺎﺕ ﺟﺎﻟﺐ و اﻓﺴﺎﮔﺮاﻧﻪ اﻱ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ.ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ ﺁﻥ.ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻧﺪ. ﺷﻴﻂﺎﻥ.ﻫﻤﻪ ﺭاﻣﻴﻔﺮﻳﺒﺪ اﮔﺮ ﺩﺭاﻳﻤﺎﻥ ﺭاﺳﺘﻴﻦ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ